• امروز : شنبه, ۶ مرداد , ۱۴۰۳
  • برابر با : Saturday - 27 July - 2024
3
پایگاه خبری تحلیلی بهارگیلان (bahargilan.ir) :

متن مصاحبه خواندنی ویژه برنامه تقاطع با دکتر احمدی‌نژاد

  • کد خبر : 1880
  • ۱۱ خرداد ۱۴۰۰ - ۱۰:۰۵
متن مصاحبه خواندنی ویژه برنامه تقاطع با دکتر احمدی‌نژاد

دکتر احمدی نژاد در بخشی از مصاحبه با ویژه برنامه تقاطع در پاسخ به این سوال که آيا براي اتمام حجت به وزارت كشور رفته بودید، گفت: تقاضاهاي گسترده مردمي من را قانع و موظف كرد كه بروم و ثبت نام كنم. حالا كه مردم از من خواستند بروم و ثبت نام كنم، من فقط مي خواهم رئيس جمهور شوم يا مي خواهم اصلاح كنم؟ رئيس جمهور بشوم كه چه شود؟ بايد بروم اصلاح كنم. يعني وضع كشور را تشريح كنم و راه حل بدهم. من هم در نطقم همين كار را كردم. شرايط را تشريح كردم، گفتم نارضايتي در اوج است، بايد كارها به مردم برگردد، بايد حقوق مردم به رسميت شناخته شود و اين راه حل است. بعد هم گفتم كه ثروت و منابع انساني زياد داريم. اگر بين اينها پيوند برقرار شود، مسائل به سرعت حل خواهد شد. يعني اگر شما نگاه كنيد، يك نطق كاملا منسجم است. هم آسيب شناسي كرده و هم راه حل داده است.

به گزارش دولت بهار، متن در حال تکمیل مصاحبه ویژه برنامه تقاطع با دکتر احمدی‌نژاد بدین شرح است:

تقاطع: آقاي دكتر احمدی نژاد سلام عرض مي كنم، خيلي خوش آمديد. سپاسگزارم كه براي اين گفتگو وقت گذاشتيد.

دكتر احمدي نژاد: خواهش مي كنم، در خدمتتان هستم.

تقاطع: سپاسگزارم. به عنوان سوال اول و مقدمه؛ در وضعيت فعلي، شايد بسياري از سياسيون و فعالان در عرصه و صحنه، معتقد هستند كه ما در توازن قوا در كشور مشكلاتي داريم از جمله اينكه شايد برخي نهادها پاسخگو نيستند، برخي نهادها تاثيرگذاري بيشتري روي نهادهاي ديگر دارند و بالاخره هر كسي با اين شعار كه من مي خواهم اين مشكلات را رفع كنم، دارد سعي مي كند كه به موضوع ورود كند. از طرف ديگر شايد بشود گفت كه يكي از نهادهايي كه مي تواند اين رگولاتوري را بهتر انجام بدهد و اين نواقص را رفع بكند، مجلس شوراي اسلامي است. پرسش من اين است كه آقاي دكتر احمدي نژاد چرا براي آغاز تغيير، بجاي مجلس، رياست جمهوري را انتخاب كردند؟

دكتر احمدي نژاد: بسم الله الرحمن الرحيم

اللهم عجل لوليك الفرج والعافية و النصر واجعلنا من خير انصاره و اعوانه والمستشهدين بين يده

اجازه بدهيد سلامي عرض كنم خدمت شما، همكارانتان و همه كساني كه اين برنامه را مي بينند، مي شنوند يا مي خوانند. اميدوارم گفتگوي شما و بنده براي مردم و كشور عزيزمان مفيد باشد.

من فكر مي كنم در نظام تصميم گيري بايد اصلاحاتي اساسي بوجود بياوريم. مجلس با اين ساختار قادر نيست چيزي را اصلاح كند چون برآيند نگاه مجلس، نگاه محلي است در حاليكه اصلاحات بايد با نگاه كلان و ملي انجام شود. در رياست جمهوري هم واقعيت اين است كه من با فشار تقاضاي مردمي ثبت نام كردم يعني آنقدر فشار زياد بود كه نمي توانستم مقاومت كنم و پاسخ منفي بدهم. در واقع من در پاسخ به تقاضاي بخش قابل توجهي از مردم ثبت نام كردم. اما آيا برنامه يا ايده اصلاحي دارم يا نه؟ بله دارم. محور اصلاحات، اولا بايد به بازيابي اعتماد عمومي متكي باشد و ثانيا؛ نظام تصميم گيري ما را بطور كامل متحول بكند.

تقاطع: مقصود من هم از آن اصلاحات، همين شكل از اصلاح بود كه مد نظر جنابعالي هم هست. فكر نمي كنيد كه مجلس به لحاظ تغيير ريل در قانونگذاري، يا نحوه و نوع قانونگذاري، بتواند سريعتر اين اصلاحات را انجام بدهد.

دكتر احمدي نژاد: اين اصلاحات، فراتر از مجلس است، ضمن اينكه عرض كردم؛ چون مجلس ما با نگاه محلي تشكيل مي شود، اصلا ظرفيت اين كار را ندارد.

تقاطع: خب چرا آقاي احمدي نژاد وارد مجلس نشوند و اين نگاه محلي را به يك نگاه ملي تغيير ندهند؟

دكتر احمدي نژاد: اين نيست! ساختاري كه در قانون اساسي براي مجلس تعبيه شده، نگاه محلي است. يعني نمايندگاني كه مي آيند، نمايندگان محلات و مناطق كشور هستند. بايد آنجا وعده هاي محلي بدهند تا راي بياورند. اگر كسي برود بحث هاي ملي بكند اصلا كسي نمي تواند راي بياورد و وقتي مطرح كرد، متعهد به پيگيري آنها مي شود. به همين دليل شما مي بينيد كه نمايندگان در طول 4 سالي كه در مجلس هستند، عمدتا مسائل محلي را پيگيري مي كنند، كمتر نماينده اي هست كه در سطح ملي وارد شود و مسائل ملي را دنبال كند. ما يك مجلس در سطح بالاتر نياز داريم كه اين نگاه هاي محلي را به نگاه ملي تبديل كند. در همه جاي دنيا، اينگونه است. مجلس ها دو سطحي هستند.

تقاطع: يعني چيزي مانند مجلس سنا؟

دكتر احمدي نژاد: بله. يعني يك مجلس متشكل از متخصصين باشد كه نگاهشان فقط كلان و ملي باشد و مسائل محلي را در قالب يك برنامه ملي و كلان حل كنند نه جزئي و مسائل محلي. شما اگر قانون بودجه ما را ببينيد؛ جزئي آمده آب اين روستا، برق آن ده، مدرسه و … را آورده است. با اين كه نمي شود، كلان را درست كرد. اصلاح اقتصاد، نظام آموزشي و تربيتي در قالب يك برنامه كلان ملي مي تواند اتفاق بيفتد و البته جزئيات آن را همه بهره برداري مي كنند اما با جزء برويم، كلان هيچوقت قابل اصلاح نيست.

تقاطع: فكر مي كنيد الان ظرفيت قانوني براي تشكيل مجلس سنا وجود دارد؟

دكتر احمدي نژاد: فكر مي كنم بايد يك اصلاحاتي در قانون اساسي اتفاق بيفتد.

تقاطع: برخي معتقد هستند كه بدنه نخبگاني كه همراه شماست، شايد تعدادش آنقدر وسيع نيست كه ما بتوانيم در حوزه ايده پردازي و پيشنهاد لايحه و قانون روي آنها حساب بكنيم. قدري رُك تر بگويم؛ مي گويند اين ايده ها، آقاي دكتر محمود احمدي نژاد است. قدري راجع به اين موضوع صحبت مي فرماييد؟

دكتر احمدي نژاد: شما دو بحث را مطرح فرموديد. در دولت قبل، اكثرشان اساتيد دانشگاه بودند يعني در رشته خودشان متخصصين درجه يك بودند. البته براي اينكه كل ظرفيت كشور، ظرفيت همگاني، بخصوص ظرفيت نخبگاني، براي اداره كشور بسيج شود، فكر مي كنم كارهاي ديگري بايد انجام بدهيم. همين الان شما ببينيد در مجلس ما ظرفيت نخبگاني چقدر است؟ خيلي پايين است. هر چه از مجلس اول فاصله گرفتيم، اين پايين تر آمده است. چرا؟ چون مجلس با نگاه محلي تشكيل مي شود. اگر يك مجلس با سطح بالاتر داشته باشيم، خواهيد ديد كه نخبگان زيادي براي حضور در آن مجلس، وارد عرصه مي شوند. اين يك عيب عمومي است اما هميشه بالاخره يك نفر يا يك جمع كوچكي هستند كه از بين همه مسائل و ديدگاه هايي كه مطرح مي شود، نگاه برتر را روي ميز مي گذارند. يكدفعه صدميليون نفر به يك نگاه برتر نمي رسند. يك عده اي مي رسند و وسط مي گذارند، بقيه هم مي پذيرند. اين يك چيز طبيعي است. يعني انتظار نداشته باشيد كه در عرصه مديريت يا اقتصاد، يكدفعه چند هزار نفر به يك نتيجه برسند. اما از آن طرف هم هست كه يك عده به نتيجه مي رسند، با آن چند هزار نفر در ميان مي گذارند و آنها همراه مي شوند. همان اتفاقي كه در هدفمندي يارانه ها افتاد. يعني يك تيم كوچكي در دولت به اين نتيجه رسيد، طراحي و برنامه ريزي كرد و بعد آمد با نخبگان كشور ( و البته با همه مردم، چون همه مردم بايد مشاركت كنند، همه امور به همه مربوط است ) در ميان گذاشت و جمع كثيري از نخبگان همراهي كردند.

تقاطع: حدود 3 سال قبل، 300 نفر از هواداران جنابعالي نامه اي به دفتر رهبر انقلاب نوشتند و آنجا مشكلاتي را كه احصاء كرده بودند، بيان كردند و آنجا مطرح كردند كه جنابعالي مجددا به عرصه قدرت برگرديد و اعتقادشان اين بود كه شما مي توانيد مشكلات را رفع و حل كنيد. با آن 300 نفر به نوعي برخورد شد. شما پيگيري نكرديد كه ببينيد كجا هستند و چه مي كنند؟

دكتر احمدي نژاد: چرا دنبال كردم منتهي ضعف ساختار تصميم گيري ما، نوآوري، تحول و حركت هاي جهشي رو به جلو را برنمي تابد. براي اينكه يك سيستم راكدي است كه گرايش آن از جانب مجلس به سمت نگاه محلي است و از جانب دولت به سمت نگاه بخشي است. اصلا قانون اساسي ما متاسفانه اينگونه است كه مجلس محلي تشكيل مي شود، دولت بخشي. يعني هر وزير، مستقل ديده شده است در حاليكه امر اداره كشور كه جدا جدا نيست، يك مجموعه است. كشاورزي با صنعت ارتباط دارد، صنعت با آموزش ارتباط داد، آموزش با نيرو ارتباط دارد، نيرو با بهداشت و… اينها يك مجموعه هستند. زندگي انسان كه قابل تفكيك نيست، جامعه هم همينگونه است. متاسفانه اين اشكال هست. ما بايد دولت را واحد ببينيم يعني كلان ببينيم، مجلس را هم با دو سطحي كردن، كلان ببينيم. وقتي نگاه، محلي و بخشي هست، يك ركودي در حوزه انديشه ورزي، خلاقيت و نوآوري اتفاق مي افتد. آن بچه هايي كه آن نامه را امضاء كردند، اكثرا جزو نخبگان درجه يك كشور بودند يعني جزو دانشجويان سطح بالا در بهترين دانشگاه هاي كشور بودند. ديديم كه استقبال نشد چون اين بدنه، آن ظرفيت را ندارد. اگر يكسري اصلاحات در ساختار انجام بدهيم، آنوقت راه باز شده و ايده هاي جديد، نگاه خلاقانه و نوآورانه وارد مي شود و آنوقت روي آنها حساب و آنها را جذب مي كنند.

تقاطع: آن افراد هنوز هم هستند؟ يعني از آنها اطلاع داريد كه كجا هستند و چه مي كنند؟

دكتر احمدي نژاد: با بعضي هاي آنها ارتباط دارم اما برخي از آنها بطور طبيعي بخاطر برخوردي كه با آنها شد، يك مقدار حالت انفعالي به خود گرفته اند اما يك تعداد زيادي از آنها هم فعال هستند و برخي هم جذب نهادهاي مختلف شده اند و دارند فعاليت مي كنند. آنها هم يك جمعي نبودند كه مثلا بگوييم حزب يا انجمني هستند، يك عده حركتي را شروع كردند، ديگران كه ديدند حركت و حرف درستي هست، به آنها پيوستند.

تقاطع: تا صحبت از مجلس هست برگرديم به سال 84 و روابط دولت و مجلس را در آن سال ها بررسي كنيم. آقاي حدادعادل شايد خيلي تمايلي نداشتند كه نام جنابعالي در ميان كانديداها باشد، بعد هم كه رياست مجلس را بر عهده داشتند، 4 وزير شما راي اعتماد نگرفتند.

دكتر احمدي نژاد: 7 وزير.

تقاطع: بله. وزارت نفت شش ماه با سرپرستي اداره مي شد و مشكلات اين شكلي. اما بعد كه آقاي لاريجاني آمدند، بنظر مي رسيد اين رابطه قدري بهتر شد حتي صحبت اين بود كه جنابعالي هم متمايل هستيد كه آقاي لاريجاني رياست مجلس را به عهده داشته باشد. من مي خواهم به آن روزها برگرديم و قدري راجع به اين شكل ارتباط صحبت بكنيم.

دكتر احمدي نژاد: نخير! من هيچوقت براي تشكيل مجلس و ترتيبات داخلي مجلس تلاش و دخالت نكردم چون اعتقادم اين است كه آنها نماينده مردم هستند و بايد طبق قانون كار خودشان را انجام بدهند. اگر يك رئيس جمهوري بخواهد دخالت كند و آن را به سمت خودش هدايت كند، ساختار بهم مي خورد و از توازن خودش خارج مي شود و نمي تواند نتيجه بخش باشد. بنابراين من هيچوقت دخالتي نكردم. مجلس هاي بعد از آن هم همين طور، دخالتي در اينكه چه كسي رئيس يا نائب رئيس شود نداشتم. منتهي درست فرموديد كه اكثر دوستان در مجلس هفتم، از كانديداي ديگري حمايت مي كردند و بعضي از آنها بشدت به من فشار مي آوردند كه به نفع آن كانديدا كنار بروم منتهي من ايده هاي خودم را داشتم و نپذيرفتم. بعدا از همان روزهاي اول، اين مورد خودش را نشان داد. وزرا را انداختند. ما سه وزير نفت معرفي كرديم ولي يكي پس از ديگري، اينها را رد كردند و بالاخره آن چيزي كه ما مي خواستيم هيچوقت شد. چون من براي بخش نفت برنامه وسيعي داشتم كه نفت حقيقتا ملي شود و صد در صد آن وارد سبد ملت شود ولي نشد. حتي اجازه ندادند ما ساعت كار بانك ها را عوض كنيم. بالاخره من مهندس ترافيك هستم و چيزهايي را در محضر اساتيد عزيز خودم آموختم. مطالعات 17 ساله نشان مي داد كه ساعت كار ادارات، خيلي در ترافيك صبحگاهي موثر است و آن ساعت پيك است كه مشكلات زيادي ايجاد مي كند. مطالعات مي گفت اگر ما ساعت كار بانك ها را يكساعت به عقب ببريم يعني ادارات 8 باز شود و بانك ها 9 به بعد باز شود، حداقل 13 ساعت در ترافيك صبحگاهي كاهش ترافيك خواهيم داشت. 13 ساعت، بيش از سهمي است كه مترو الان در ترافيك صبحگاهي دارد ايفا مي كند. ببينيد يك تصميم مديريتي و نرم افزاري چقدر ارزش دارد، منتهي اجازه ندادند. مجلس شوراي اسلامي آمد يك قانون گذاشت در حاليكه ساعت كار وظيفه دولت است ولي آمد قانون گذاشت و آن را بهم زد.

تقاطع: راجع به تغيير ساعت رسمي كشور هم اينگونه شد؟ يكسال دولت تغيير نداد و بعد مجلس آن را قانون كرد.

دكتر احمدي نژاد: در حاليكه هميشه دولت ها تصميم مي گرفتند. من با اطلاعات دقيق از كل دنيا و از خود كشورمان مي دانستم كه به لحاظ مصرف انرژي، تغيير ساعت به ضرر است. يكسال هم اين را تجربه كرديم يعني ديسپاچينگ وزارت نيرو، آمد بطور كامل تمام منحني ها را رسم كرد و پيك مصرف و كل مصرف را نشان داد. ديديم كه وقتي ساعت را تغيير نمي دهيم هم رشد پيك مصرف ما كاهش پيدا مي كند، هم رشد كل كاهش پيدا مي كند. مثلا اگر هر سال، 10 درصد پيك بالا مي رفت، آن سال 6 درصد بالا رفت. اگر هر سال 12 درصد مصرف كل بالا مي رفت، آن سال 7 درصد بالا رفت. ما آن زمان كه محاسبه كرديم، به اندازه دو نيروگاهي كه بخواهيم هر سال احداث كنيم، صرفه جويي مي شد اما متاسفانه لجبازي كردند و آن را لغو كردند. چون مطالعات علمي پشت حرف ما بود، بحث هاي روانشناسي و ساعت طبيعي بدن بود، اعصاب بود، روابط خانوادگي و اجتماعي بود. الان كسانيكه 100 سال قبل اين را ابداع كردند، خودشان به اين نتيجه رسيده اند و دارند آن را لغو مي كنند. منتهي يك اشكال ما اين بود كه شايد ما يك مقدار زودتر مطالب را متوجه مي شديم.

تقاطع: جايي گفته بوديد كه دو سال پاياني دولت دوم شما، خيلي ها با دولت زاويه داشتند و كار كردن سخت بود. آن موقع شايد اگر بگوييم 60 درصد نيروهايي كه در كنشگري جامعه فعال هستند اين زاويه را داشتند، الان بنظرم آن درصد بيشتر شده است. چون داريد درباره لزوم تغيير در ساختار مجلس و دولت صحبت مي كنيد حتي احتمالا در قوه قضائيه هم همچين نظري داريد. الان اگر دولت آقاي دكتر احمدي نژاد شكل بگيرد شبيه آن دو سال پاياني دولت دوم شما نخواهد بود، يعني 8 سال به اين شكل را تجربه كنيم؟

دكتر احمدي نژاد: نخير! ببينيد دو جناح در كشور 25 سال قبل از ما، ريشه دوانده بودند و همه امور را در دست گرفته، قدرت و بخش مهمي از ثروت كشور را قبضه كرده بودند. الان اينگونه نيست. آنها بسيار ضعيف شده اند و بخش نخبگاني توسعه پيدا كرده است. اگر بصورت عدد فرض كنيم، آنموقع اگر دو جناح قدرت 60 درصد تاثير داشتند، الان به كمتر از 10 درصد رسيده است و دايره نخبگاني گسترش پيدا كرده، تمايل نخبگان كشور به بررسي و حل عميق تر مسائل كشور بسيار بيشتر شده است. الان جلساتي كه ما داريم و بحث هاي عميقي كه مي كنيم، مي بينيم كه گرايش خيلي زياد شده است يعني يك مقدار، درجه آزادي بالا رفته است. از اين منظر كه دو جناحي كه مسلط بودند و اجازه نمي دادند نخبگان و انديشه نخبگاني بالا بيايند، آنها آنقدر ضعيف شده اند كه براي نخبگان اين فرصت پيدا شده است. من هم يك هيئت علمي دانشگاه هستم و مي خواهيم كارهاي علمي انجام بدهيم، خارج از كار علمي نداريم. بطور طبيعي همكاران ما در دانشگاه و حوزه هاي نخبگاني، استقبالشان خيلي گسترده تر شده است.

تقاطع: اين كاهش شعاع قدرتي كه شما مي فرماييد به كمتر از 10 درصد رسيده دليل خاصي دارد؟ يعني اتفاق خاصي افتاده كه به اين عدد رسيده است؟

دكتر احمدي نژاد: بله. الان جامعه به اين نتيجه رسيده است كه اين دو نوع سازماندهي به ضرر كشور است. مردم از اينها رويگردان شده اند و اينها اگر در يك رقابت سالمي با هر گروه نخبگاني، مشاركت كنند، حتما بازنده هستند و مي دانيم كه نيروي اصلي كه جامعه را جلو مي برد، نيروي مردم است كه نخبگان هم بخشي از مردم هستند. اينها آنقدر ضعيف شده اند كه حتي نخبگان خودشان هم كنار كشيده اند. بسياري از كسانيكه شايد دهه 60 عضو اين دو جناح بودند و دهه 70 خيلي فعال بودند و خودشان در يك درجه اي از نخبگي حضور داشتند، الان كنار كشيده اند. آمده اند و دنبال فضاي جديدي مي گردند. من خيلي مراجعه دارم، خيلي زياد. هم پيام و هم مراجعه. بسياري از افرادي كه صاحب نظر و متخصص هستند و قبلا تصور مي كردند در قالب اين دو جناح مي توان ايده هاي علمي را جلو برد، الان كاملا مايوس هستند، تماس مي گيرند و خودشان را عرضه مي كنند و آمادگي كامل خودشان را براي مشاركت در يك برنامه اصلاحي در كشور اعلام مي كنند. بگونه اي كه ما دو نفر از دوستانمان را مامور كرده ايم كه شما بانك اطلاعات انساني جديد تشكيل بدهيد و با اين دوستان گفتگو كنيد، ايده ها را ثبت و ضبط كنيد و آماده ساماندهي و سازماندهي يك همكاري گسترده بشويد.

تقاطع: شما راجع به برخورد با نخبگان صحبت كرديد (همان 300 نفر) ولي از اين طرف مي گوييد نخبگان دارند استقبال مي كنند كه در اين فضا مشاركت داشته باشند.

دكتر احمدي نژاد: بله. دايره نخبگاني در كشور ما خيلي وسيع است. شما يك مورد آن را مثال زديد. بعضي از آن بچه ها يك مقدار سست شدند اما من مطمئن هستم با تغيير فضاي كشور، آنها هم مجددا فعال خواهند شد اما دايره نخبگاني خيلي وسيعتر از 300 نفر هست.

تقاطع: در جريان مذاكرات سال 89 شما فرموده بوديد كه به خواست دولت اوباما و محوريت آقاي البرادعي، مذاكراتي داشت انجام مي شد. ممكن است راجع به آن مذاكرات بيشتر توضيح بدهيد كه از طرف ايران چه كسي در آن مذاكرات حضور داشت؟

دكتر احمدي نژاد: آقاي اوباما آمده بود و شعار تغيير در عرصه بين الملل داده بود. همه مي دانند كه تغيير در عرصه بين الملل يعني تغيير در فضاي خاورميانه. در خاورميانه هم همه مي دانند، فضاي تغييري كه آمريكا بخواهد دنبال كند، تغيير در مناسبات ايران و آمريكاست. آن زمان هم بحث هسته اي، بحث داغ و بحث روز بود. ما براي رآكتور تهران سوخت 20 درصد مي خواستيم كه راديو دارو توليد مي كند. سوخت آن تقريبا تمام شده بود و بازدهي آن پايين آمده بود، ما هم لحظه اي به آن نياز داريم يعني مصرف راديو داروها مدت زمان مشخصي دارد، 2 ساعت، 4 ساعت، 6 ساعت. يعني بلافاصله كه توليد مي شود بايد براي مصرف برود و قابل نگهداري نيست. حدود 800 هزار بيمار در سال از آنجا دارو مي گرفتند. 25 سال قبل، از آرژانتين سوخت خريداري شده بود. وقتي راندمان سوخت رو به كاهش مي گذارد، با آژانس مكاتبه مي كنيم كه ما سوخت مي خواهيم. آقاي البرادعي با آن سه چهار كشوري كه سوخت توليد مي كنند مكاتبه كرد، آنها گفتند ما الان امكانش را نداريم چون بايد خط توليد عوض كنيم و خلاصه اينكه مكافات دارد و بايد هزينه زيادي صرف كنند. به هر حال گفتند ما تمايل نداريم. آقاي البرادعي به ما منعكس كرد و ما گفتيم چه بايد بكنيم؟ خودمان بايد بسازيم؟ آقاي البرادعي گفت آقاي اوباما مرا صدا زده و گفته شما همين بحث تامين سوخت 20 درصد را وسط بگذار و مسائل ما با ايران را حل كن، فرصت خوبي است. از من پرسيد آمادگي داريد؟ من گفتم چرا نداشته باشيم؟ بالاخره ما هم مي خواهيم مسائلمان را حل كنيم، ما نمي خواهيم مسئله بماند. ايشان رفت و گفتگوها آغاز شد، ما هم با مسئولان تصميم گير كشور مطرح مي كرديم و نهايتا تبديل به مذاكرات شد. مذاكراتي كه از آن طرف روسيه، فرانسه و آمريكا و از اين طرف ايران و آژانس بود. يعني نماينده آقاي البرادعي و بعضا خود ايشان بودند. دو ماه مذاكره شد. از طرف ما، آقاي سلطانيه بود و پشتيباني او آقاي دكتر صالحي بود كه رئيس سازمان انرژي اتمي بود. مستقيما آقاي دكتر سلطانيه مذاكرات را جلو مي برد.

تقاطع: آن زمان ايشان نماينده ايران در آژانس بودند؟

دكتر احمدي نژاد: بله. يعني در واقع يك بحث كاملا تخصصي بود. ما گفتيم از فضاهاي سياسي بيرون مي آييم و اين موضوع را تخصصي حل مي كنيم. بعد از رفت و برگشت هاي فراوان، قرار شد ما 1200 كيلو سوخت 3.5 درصدي كه داريم و مي خواهيم آن را به 20 درصد تبديل كنيم در سه بخش به روسيه بفرستيم، روسيه تبديل به سوخت 20 درصد كند، تحويل فرانسه بدهد، فرانسه آن را داخل صفحه سوختي كه تكنولوژي بسيار بالاي دارد، بگذارد و تحويل ما بدهند كه داخل نيروگاه بگذاريم. اين براي چند 10 سال ما كافي بود. يعني 120 كيلو سوخت 20 درصد به ما تحويل مي داد و ما مي توانستيم تا 50-40 سال خيالمان از اين راحت باشد و اگر بخواهيم توليد راديو داروها را توسعه بدهيم، پشتوانه سوخت 20 درصد را داشته باشيم. وقتي تفاهم شد، ما گفتيم قبلا هم با اين آقايان تفاهم داشته ايم كه يكطرفه زير آن زدند، يك نفر بايد تضمين بدهد. آژانس ضامن شد. يعني آقاي البرادعي گفت ما تضمين مي كنيم، ما هم گفتيم بسيار خوب. توافقنامه كه تنظيم شد، در داخل مخالفت شد، يعني از طرف مجلس، رئيس مجلس و از طرف رئيس مجمع تشخيص مخالفت شد و يك سر و صداي گسترده اي به راه انداختند! كه اي واي خيانت! دارند هسته اي را برباد مي دهند. گفتيم چه چيزي را برباد مي دهيم!؟ ما هيچ تعهدي نداديم. نه پروتكل نه 3.1 ، نه نظارت اضافي و نه بازرسي سرزده! اصلا در توافقنامه آورده بوديم كه بعد از اين قضيه، پرونده ايران عادي مي شود و تقابل تبديل به تعامل مي شود. اين هم سابقه داشت. در سال 86 كه ما به ساخت صنعتي سوخت رسيديم، من به صراحت اعلام كردم؛ گفتم تقابل شد ولي مانع از دسترسي ما به سطح صنعتي توليد سوخت نشد، حالا من دعوت به همكاري مي كنم. البته روز اولي هم كه من در سال 84 به سازمان ملل رفتم، همين را گفتم، گفتم چرا دعوا مي كنيد؟ خب بياييد همكاري و مشاركت كنيم. ما سوخت لازم داريم، بياييد سرمايه گذاري مشترك كنيم. آن زمان چون روند قبلي را ديده بودند كه كاملا منفعل بود و هر چه آنها مي گفتند، مي پذيرفتند، فكر مي كردند اگر يك مقدار مقاومت كنند، همان اتفاق مي افتد. اما ملت ايران پاي صحنه آمدند و گفتند انرژي هسته اي حق مسلم ماست. سال 86 كه ما صنعتي شديم، گفتيم بياييم تبديل به تعامل كنيم. يك مقدار رفت و برگشت شد ولي كوتاه آمدند، نه اينكه كوتاه آمدند، گفتند درست مي گوييد، بياييد تعامل كنيم. تا اينكه به سال 87 رسيديم. در سال 87 همين جناح هاي سياسي شروع به سر و صدا كردند و گفتند احمدي نژاد يك دوره اي هست و خواهد رفت و به همه جاي دنيا پالس دادند كه با اين دولت توافق نكنيد چون عوض خواهد شد. شايد يادتان باشد آن جوي كه درست كردند. آنها هم گفتند ما دست نگه مي داريم تا انتخابات انجام شود.

تقاطع: آن زمان فرموديد چه كساني مخالفت كردند؟

دكتر احمدي نژاد: رئيس وقت مجلس بطور خاص و رئيس وقت مجمع تشخيص مصلحت بشدت مخالفت كردند.

تقاطع: خب بگوييد چه كسي؟

دكتر احمدي نژاد: معلوم است كه در سال 89 رئيس مجلس چه كسي بود!

تقاطع: خب چه مي گفتند؟ با شما صحبت كردند؟

دكتر احمدي نژاد: نخير! فقط يكطرفه فرياد مي زدند كه روي مراكز تصميم گير تاثير بگذارند و تاثير گذاشتند!

تقاطع: شوراي عالي امنيت ملي چطور؟

دكتر احمدي نژاد: آنجا بحث نشد چون اصولا بحث هاي هسته اي در دبيرخانه انجام مي شد. اين يك اتفاق مثبتي بود كه انجام شد ولي خيلي سر و صدا كردند. به ما گفتند شما را به سازشكاري و چه و چه متهم مي كنند. گفتم متهم كنند، من مي روم براي مردم توضيح مي دهم. بالاخره حريف اينها هستم. منتهي سرجمع، جلويش را گرفتند.

تقاطع: چگونه جلويش را گرفتند؟ اسم كه نبرديد. چگونه جلويش را گرفتند؟

دكتر احمدي نژاد: وقتي مي گويند نشود، نبايد بشود ديگر! در آينده من اينها را تشريح خواهم كرد!

تقاطع: براي من جالب است كه بدانم منطق آنها براي اينكه جلوي اين كار را گرفتند چه بود؟

دكتر احمدي نژاد: منطقي واقعا وجود نداشت. يك زمان منطق ابرازي مي گوييد و يك زمان منطق واقعي! منطق ابرازي اين بود كه آنها 1200 كيلو را مي برند و نمي دهند. من مي گفتم خب ندهند، در فضاي جهاني كه به نفع ما مي شود. ما مي گوييم مردم دنيا اينها قرارداد كه مي بندند، اجرا نمي كنند، ما چگونه اعتماد كنيم كه اينها مي خواهند امنيت جهان را تامين كنند؟ منطق ما خيلي قوي بود. آن زمان هم من آنقدر در كشورهاي مختلف و كنفرانس هاي خبري صحبت كرده بودم كه همه مردم دنيا به ادبيات ما آشنا بودند و همراهي مي كردند منتهي منطق اصلي كه پشت صحنه بكار مي بردند اين بود كه مي گفتند اگر احمدي نژاد هسته اي را هم حل كند، تبديل به قهرمان ملي مي شود و ما ديگر نمي توانيم با او رقابت كنيم. ناراحتي من بيشتر از اين قسمت دوم است. مي گويم اين چه تفكري است كه شما فرصت هاي تاريخي يك ملت را به اين بهانه از او مي گيريد! بالاخره هر اتفاق مثبتي كه مي افتد در دوره يك دولتي اتفاق مي افتد.

تقاطع: يك ديدگاه ديگري هم وجود داشت كه مي گفت كه احمدي نژاد مي گويد؛ احمدي نژاد بايد مذاكره با آمريكا را به سرانجام برساند و براي همين بود كه مذاكرات آقاي جليلي و صالحي به نتيجه نرسيد!

دكتر احمدي نژاد: آنها بحث هاي بعدي است. آقاي جليلي كه تا اواسط سال 90 مذاكره مي كرد، از طرف من براي مذكره مي رفت.

تقاطع: چه شد كه ايشان به نتيجه نرسيد؟

دكتر احمدي نژاد: اجازه بدهيد ادامه سوال قبل را تكميل كنم. اين ادعا كه ادعاي واقعي نيست. آقاي جليلي تا اواخر سال 90 از طرف من براي مذاكره مي رفت. يعني از طرف كل سيستم مي رفت، من هم در آن سيستم بودم. پس اينكه مي گويند احمدي نژاد گفته من بايد باشم، فقط يك ادعاست، ادعايي كه هيچ سندي براي آن وجود ندارد. بعدا كه در سال 91 در عمان براي مذاكره رفتند، من يك استدلال آوردم و آينده نشان داد كه استدلال من درست بوده است. من گفتم الان كه شما در موضع ضعف افتاده ايد، اگر براي مذاكره برويد، بايد امتياز بدهيد. شما اجازه بدهيد، موافقت كنيد چهار كار اقتصادي انجام شود، تحريم كاهش پيدا كند و آثار تحريم از زندگي مردم بيرون برود، بعد در شرايط برابر برويد و مذاكره كنيد. اين استدلال، استدلال بسيار قوي است منتهي گفتند نخير! همين الان براي مذاكره برويم. خب نتيجه آن الان برجام شده است كه هم اقتصاد و هم هسته اي را از دست داده ايم والّا من همان زمان هم مي گفتم برويم و مذاكره كنيم. اولين باري كه آمريكايي ها پيشنهاد مذاكره را دادند، من استقبال كردم. در سال 90 از طريق پادشاه عمان يك پيشنهاد براي تفاهم هسته اي دادند كه دو اشكال در آن بود. من گفتم اگر اين دو مورد را برداريم، بقيه اش چيزهاي خوبي است، همكاري است.

تقاطع: آن دو مورد چه چيزهايي بودند؟

دكتر احمدي نژاد: يكي اينكه شما پروتكل را بلافاصله بپذيريد و دوم اينكه 3.1 را بپذيريد.

تقاطع: 3.1 همان سقف غني سازي بود؟

دكتر احمدي نژاد: نخير! 3.1 آئين نامه اي است در آژانس. آنهايي كه امضاء مي كنند، متعهد مي شوند كه هر ايده اي به ذهن دانشمندان شان مي رسد، قبل از اينكه اقدامي روي زمين انجام بدهند، بايد به اطلاع آژانس برسانند. من معتقد بودم اين استعماري و بستن در انديشه است، تفتيش عقايد است، راه رشد ملت ها را مي بندد كه اگر يادتان باشد ما آن را لغو كرديم. دولت قبل از ما آن را پذيرفته بود، من آن را لغو كردم. گفتم اين استعماري است، يعني چه؟ دانشمندان ما بايد كار و فعاليت كنند. مقررات آژانس مي گويد 6 ماه قبل از غني سازي ما بايد اطلاع بدهيم والّا آنها مي آيند تمام رشد دانش و تكنولوژي ما را محدود مي كنند، كمااينكه كرده اند! اولين باري كه اين پيشنهاد را دادند، من گفتم اين را كلا كنار مي گذاريم ولي درباره پروتكل، تنها قولي كه مي دهيم اين است كه آن را بررسي و مطالعه مي كنيم. آنها گفتند قبول است منتهي اين رفت و برگشت ها چند ماه طول كشيد و شرايط عوض شد، آنها هم تحريم هاي بانك مركزي و نفت را گذاشتند، دوستان هم در داخل ماشاالله صد در صد آن را اجرا كردند يعني آنقدر قوه قضائيه و مجلس به دولت فشار آوردند، هر روز مقامات بانك مركزي را دستگير يا احضار مي كردند، مسئولان دولت را دستگير مي كردند، مي بردند و مي آوردند. اگر يادتان باشد نيمه دوم سال 90 و 91 دو قوه با همه وجود عليه دولت بودند و صدا و سيماي خودمان از صبح تا شب مارش مي زد كه آقا سكه هزار تومان بالا رفت، ارز 10 تومان بالا رفت. فضاي داخل اقتصاد را بهم ريختند، جوري شد كانه تحريم اثر داشته است. البته شوك هاي ارزي، قيمت ارز را مقداري بالا برد. يعني ارزي كه 1000 يا 1100 تومان عرضه مي شد، يكدفعه 3000-2500 تومان شد. من گفتم در اين شرايط براي مذاكره برويد، آنها دست بالا مي آيند با شما مذاكره مي كنند و شما دست پايين بايد به مذاكره برويد، مجبوريد امتياز بدهيد. حتي در يك جلسه اي كه همه مقامات ارشد كشور بودند، من گفتم اجازه بدهيد، تنها شش ماه وقت بدهيد من چهار برنامه اقتصادي را اجرا مي كنم و بعد تضمين مي كنم تحريم را به حداقل ممكن برسانم و وضع زندگي مردم را بالا مي آورم بگونه اي كه تحريم بي اثر باشد. همين آقاي لاريجاني به من گفت چه تضميني مي دهي؟ گفتم من خودم تضمين مي كنم. گفت تو به چه درد مي خوري! تضمينت ارزشي ندارد. گفتم من چيزي ندارم، ثروتي هم ندارم ولي يك خانواده دارم. خانواده مرا ببريد يك جايي نگهداري كنيد. اگر كارهاي من اثر نكرد، خانواده و خود مرا اعدام كنيد. ديگر تضميني بالاتر از اين مي خواهيد؟ منتهي ديگر حرف در حرف آوردند و آنقدر سر و صدا كردند و نگذاشتند اين تصميم گرفته شود و در نهايت گفتند بايد برويم و مذاكره كنيم. رفتند و در آن شرايط مذاكره كردند كه ادامه اش به دولت فعلي افتاد و نتيجه اش برجام شد. چه زماني گفتم من بايد مذاكره كنم؟ متاسفانه اين جناح هاي قدرت، تمام مسائل ملي را به دعواهاي جناحي و دعواهاي بر سر قدرت تبديل مي كنند. مانند همين موضوع برجام. برجام را با لطايف الحيل و فريبكاري تبديل به دعواي دو جناح كردند. ما هر چه فرياد زديم كه منافع ملي است، دعواي دو جناح چيست؟ ما بايد آن را جلويمان بگذاريم و بند بند آن را همه بخوانيم، فارغ از اينكه هر كسي در چه جناحي هست. هر بندي كه به نفع كشور بود بپذيريم و اگر به ضرر كشور بود، همه با هم نپذيريم. آن را در دعواهاي سياسي انداختند و برخلاف قانون اساسي آن را 20 دقيقه اي تصويب كردند و ملت ندانست و هنوز هم نمي دانيم واقعا متن برجام چيست! آقاي ظريف مي آمد و مي گفت آنها جناح فلان هستند و آنها هم مي گفتند آقاي ظريف فلان است. يعني يك موضوعي كه منافع ملي، سرنوشت كشور و بالاخره يك سند است، ولي داخل سند هيچ موقع بحث نمي شد. اين طرف مي گفت همه چيز در آن هست و به نفع كشور است، آن طرف مي گفت تو خائني! اصلا معلوم نشد چه بود، فقط در انتها يك چيزي درآمد كه پدر ملت را درآورد!

تقاطع: راجع به برجام بيشتر صحبت مي كنيم ولي من يك جمله معترضه بگويم؛ شما آن زمان راجع به خود برجام خيلي صحبت نكرديد ولي الان راجع به مذاكراتي كه الان در جريان است مثلا گفتيد اين افراد ماموريت ندارند و از اين حرف ها.

دكتر احمدي نژاد: من همان زمان به مقامات تصميم گير پيغام دادم منتهي يك جمله من گفتم كه حالا آن را يادآوري مي كنم اما من مي ديدم كه صحنه اين است، اگر وارد شوم دوباره دعواي جناحي تشديد مي شود و آنها دوباره شروع مي كنند و مي گويند تو خودت در دولت قبل خراب كردي! حالا باز من بيايم و توضيح بدهم. من به مقامات مربوطه پيغام دادم كه مسئله را جناحي نكنيد.

تقاطع: به چه كساني پيغام داديد؟

دكتر احمدي نژاد: به نمايندگان مجلس پيغام دادم كه در كميسيون و مسئول بررسي بودند. به خود دولت پيغام دادم…

تقاطع: به آقاي روحاني؟

دكتر احمدي نژاد: اينطور نگوييد. بالاخره وقتي من پيغام مي فرستم، علي القاعده بايد به ايشان داده باشند. گفتم اجازه ندهيد مسئله جناحي شود چون يك مسئله ملي است. بيش از اين دخالت نكردم. شما يادتان رفته كه زماني كه مذاكره مي كردند، آقاي رئيس جمهور، معاونين و وزراي ايشان، خيلي از كارشناسان و سياسيون، از صبح تا شب در تلويزيون عليه من حرف مي زدند. با اين شرايط من چگونه مي توانستم بيايم و در اين قضيه دخالت كنم؟ آنها فضا را بر ما بسته بودند. اما من يك جمله گفتم. در ميدان فلسطين، وقتي مي خواستيم به مجلس ختم برويم، يك خبرنگاري از من پرسيد در جريان توافق هستيد؟ من گفتم فاتحه خوانده اي؟ برو فاتحه بخوان! من همه حرفم را در يك جمله گفتم. خيلي ها هم آن را منعكس كردند ولي واقعا فضايي نبود كه من بخواهم علني ورود كنم و اينها بدتر به يك ماجراي سياسي تبديلش مي كردند اما تا آنجا كه مي شده حرفم را زده ام. از آن طرف مي گفتند فلاني مانع حل مسئله هست!

تقاطع: اتفاقا آقاي لاريجاني در صحبت اخير كلاب هاوس گفته بود كه به محض اينكه ما مي رفتيم مسئله را حل كنيم، آقاي احمدي نژاد راجع به هلوكاست صحبت مي كردند و همه غرب را عليه ما متحد مي كردند!

دكتر احمدي نژاد: بيايند و بگويند چگونه حل مي كردند!؟ دو جور حل كردن داريم. يك موقع شما حل مي كنيد و منافع ملي را تضمين مي كنيد و يك موقع حل مي كنيد و مانند برنامه در حاشيه آقاي مهران مديري كه يك مشاور حقوقي داشت، مي رفت مسائل را حل مي كرد. مي گفت يك دعوا راجع به ويلاي شمال داشتيم، آن را حل كردم! مي گفت چگونه حل كردي؟ مي گفت داديم رفت! يك دعوايي سر زمين فلان جا داشتيم، آن را هم حل كردم، نگران نباش! چگونه حل كردي؟ داديم رفت! حالا هم اگر چيزي توافق كردند بيايند متن آن را منتشر كنند. اينكه دور از نظر رئيس جمهور مي روند مذاكره مي كنند، چه چيزي را مي خواهند حل كنند!؟ اگر كسي رئس جمهور را دور مي زند، اگر واقعا به نفع ملت مي خواست تصميم بگيرد، مي آمد در تلويزيون توضيح مي داد، مانند من. من هر كاري كه مي خواستم انجام بدهم، با جزئيات به مردم توضيح مي دادم. اين ها بعدا هم حل كردند، همه شان با هم حل كردند! اگر منظورشان از حل كردن، مانند موضوع برجام است، احمدي نژاد محال است توافقي را امضاء كند كه سر سوزني از حقوق ملت تضييع شود. الان 5 سال گذشته ولي هنوز نمي گويند متن برجام چه بوده است! يك نفر بيايد مسئوليت را بر عهده بگيرد و زير آن را امضاء كند و بگويد مردم متن برجام اين است، ما اين را توافق كرديم! ولي هنوز چنين چيزي را نگفته اند اما تحريم ها ده برابر شده، آمريكا برجام را كنار گذاشته، هيچ كدام از آن 5 كشور ديگر هم از ما حمايت نكردند. حتي اينستكس كه توهين آميزترين امر عليه ملت ايران بود را اعلام كردند! كه ما پولمان را به اروپا بدهيم، آنها براي ما غذا و دارو بخرند و به ما بدهند! بدتر از تحريم صدام. به صدام مي گفتند پول دست خودت باشد، فقط غذا و دارو بخر. اينجا يك درجه بالاتر هم بردند و گفتند پولتان را به ما بدهيد، ما مي خريم و به شما مي دهيم! حتي همين را هم اجرا نكردند. اگر منظورشان از حل كردن مسئله اين است، من اين شيوه حل كردن را بلد نيستم، يعني در ذات احمدي نژاد اينگونه نيست. ما منطق را وسط مي گذاريم، عدالت و احترام را وسط مي گذاريم، مي گوييم حرف بزن، حرف مي زنيم. چرا ملت ايران بايد از گوشه خودش قيچي كند!؟ و من فكر مي كنم اگر ما منطقي برويم، آنها مي پذيرند. مگر سال 89 نپذيرفتند؟ گفتند بياييد آن را حل كنيم ولي همين ها اجازه ندادند و دست خودشان گرفتند، نتيجه اش برجام شد!

تقاطع: البته در دوره جنابعالي هم يك دور مذاكرات با دبير شوراي امنيت ملي بود و بعد با وزير امور خارجه. به نظر مي رسد در سطح كلان، يكسري ناهماهنگي هايي وجود دارد كه مذاكره كننده چه كسي باشد!

دكتر احمدي نژاد: قبل از دوره ما، دبيرخانه شوراي امنيت ملي مسئول شد و در كل دوران ما هم دبيرخانه بود، بعدا و در دولت آقاي روحاني به وزارت خارجه رفت. من هم از اول تا آخر دولت، به تصميم قبلي احترام گذاشتم و اين مسئوليت را از دبيرخانه نگرفتم، گفتم همه آنجا هستند، بالاخره يك همفكري و تفاهمي مي شود و دبيرخانه كار را دنبال مي كند. آقاي جليلي هم واقعا خيلي زحمت كشيد ولي در برخي رويكردها، فكرمان هماهنگ نبود علت هم آن بود كه جاهايي مثل مجلس و نهادهاي ديگر دخالت مي كردند و اجازه نمي دادند يك فكر منسجم در مسئله هسته اي جلو برود.

تقاطع: با مذاكراتي كه آقاي صالحي انجام دادند موافق بوديد؟

دكتر احمدي نژاد: عرض كردم خدمتتان، من اعلام كردم در اين شرايط، مذاكرات به ضرر كشور است و اين را مكتوب نوشتم. گفتم آنها فكر مي كنند تحريم اثر كرده است و موضع ما را پايين مي پندارند. بعد هم كه حاضر شدم خودم و خانواده ام را گروگان بدهم. شش ماه وقت مي خواستيم، ندادند. حالا چكار كنيم!

تقاطع: راجع به مذاكرات وين خيلي بيشتر داريد اظهارنظر مي كنيد. الان ديگر آن بيم وجود ندارد كه جنابعالي را آنطور كه مي گوييد با رسانه ها و اظهارنظرهايشان بايكوت يا حمله كنند؟

دكتر احمدي نژاد: نخير! ما الان ديگر تجربه اي بنام برجام داريم. رئيس دولت و وزير خارجه، ادعاهايي كردند و مخالفين را آنچنان منكوب كردند كه اجازه بررسي ملي ندادند و نتيجه اش وضع موجود شده است. الان عموم مردم بدبين هستند. الان اگر از توده هاي مردم سوال و نظرخواهي كنيد، هيچ اعتمادي به اين مذاكرات ندارند. ضمن اينكه دولتي كه آخر عمرش است و در پايين ترين سطح محبوبيت هست و پشتوانه مردمي ندارد، از طرف چه كسي دارد مذاكره مي كند؟ بحث هاي من بحث هاي حقوقي هست. دولت يك ماه ديگر تمام است، به لحاظ پشتيباني مردمي هم در پايين ترين سطح در چهل سال بعد از انقلاب و در پايين ترين موضع و ضعيف ترين حالت ممكن، اقتصاد بهم ريخته، نارضايتي انباشته! از طرف چه كسي داريد مذاكره مي كنيد؟ جز امتياز دادن، چيزي نداريد كه بدهيد. من به شما بگويم كه اطلاع دارم كه دارند امتياز مي دهند، به همين دليل من اعلام كردم كه اگر خلاف حقوق ملت تصويب كنيد، ملت نخواهد پذيرفت. اين را گفتم كه دو طرف بشنوند. ما اهل توافقيم اما توافق عادلانه نه توافق يكطرفه مانند برجام كه هر موقع دلت خواست فشار مي آوري، بعد آن را پاره مي كني و باز هم فشار مي آوري! يعني تو پاره كردي و آن را دور انداخته اي ولي ما بايد تعهداتمان را انجام بدهيم! اين برخلاف قواعد بين المللي است. مسئوليت ها، تعهدات و حقوق دو طرف بايد متوازن باشد. نمي شود كه شما صد تا اختيار داشته باشي و ما صفر! ما صد تا تعهد داريم و شما صفر! اسم اين تفاهم نيست. گفتند با برجام رابطه ما با آمريكا و اروپا حل مي شود، مسائل اقتصادي، فرهنگي و اجتماعي حل مي شود ولي اين يك دروغ بزرگ بود. من گفتم فرض را بر اين مي گذارم كه اين آقايان متن را نخوانده اند و امضاء كرده اند والّا امكان ندارد در يك قرارداد بين المللي سرنوشت ساز، بپذيري كه اختلافات با 7 راي هست كه 6 تاي آن براي طرف مقابل و يك راي براي شما و اجماع هم لازم دارد! يك آدمي كه هيچ سوادي نداشته باشد، هيچ حقوقي هم نخوانده باشد و برود در يك بنگاه و بخواهد يك مغازه بخرد. آنجا يك بند حل اختلاف مي نويسند. هرگز نمي پذيرد كه طرف مقابلش 6 راي و خودش يك راي داشته باشد و اجماع لازم باشد. چطور اينها رفته اند و همچين چيزي را پذيرفته اند!؟ اين خلاف تمام قواعد حقوق بين الملل و حقوق اساسي ناظر بر روابط بين الملل است ولي رفتند و امضاء كردند. من گفتم فرض من اين است كه آنها نخوانده اند چون هيچ ايراني غيرتمندي يا هيچ انساني كه شرايط طبيعي داشته باشد، حاضر نيست اين را امضاء كند. بعدا آمدند گفتند كه ما خودمان آن را نوشته ايم. من باز هم اين را نديده مي گيرم چون اگر فرض كنيم كه خودشان نوشته باشند، ديگر موضوع از اينكه نمي دانستند و حقوق بين الملل و …، خارج مي شود و بحث هاي ديگري پيش مي آيد و بايد رسيدگي هاي قضايي وسط بيايد و آنوقت ملت از اينها مطالبه ديگري خواهد كرد.

تقاطع: اجازه بدهيد من سوال بعدي را هم در همين حوزه سياست خارجي از شما بپرسم و بعد برگرديم سر مسائل داخلي با هم صحبت كنيم. درباره موضوع سوريه كه در زمان رياست جمهوري جنابعالي پيش آمد و بعدا گفته شد كه نظري راجع به سوريه داشتيد كه ظاهرا موافق با آنچه كه اتفاق افتاد، نبود. مي خواهم از شما سوال كنم كه اولا نظر شما راجع به سوريه چه بود و بعد نظر افرادي مانند شهيد سليماني و و حتي رهبر انقلاب درباره اوضاع سوريه چه بود؟

دكتر احمدي نژاد: درباره مسائل منطقه و سوريه، من مفصل توضيح دادم، ضبط شده و ان شاءالله منتشر خواهد شد. فقط يك جمله به شما بگويم؛ من و مرحوم شهيد قاسم سليماني از قبل از دولت تا روز آخر دوست صميمي بوديم. آنقدر صميمي بوديم كه همه حرف ها را به هم مي گفتيم و در امور با هم مشورت مي كرديم. اين را مي خواهم بگويم كه اگر ما در موضوعاتي با هم اختلاف نظر داشتيم، ربطي به رفاقت ما نداشت. اما من اين را در آينده توضيح خواهم داد. اجازه بدهيد اينجا وارد آن نشويم چون آن بحث زمان خودش را مي طلبد. منتهي اين جمله را هم به شما عرض كنم؛ من معتقد هستم كه سياست خارجي نمي تواند ادامه سياست داخلي نباشد. يعني هر حرفي كه ما مي زنيم، هر معيار يا شعاري كه مي دهيم، بلااستثنا بايد براي كل دنيا باشد. مثال بزنم. اگر ما مي گوييم عدالت، براي آمريكا هم بايد عدالت بخواهيم براي ايران هم بايد بخواهيم، براي افغانستان و چين و مكزيك هم بايد بخواهيم، براي همه همسايه ها هم بخواهيم. يعني فارغ از اينكه اطراف قضيه، دوست ما هستند يا مخالف ما، بايد روي عدالت بايستيم. اگر مي گوييم آزادي، حق تعيين سرنوشت و دوستي و احترام، اين همگاني است، استثنا بردار نيست. من فكر مي كنم همين اندازه كفايت مي كند. اينكه مي گويم توضيح خواهم داد معنايش اين نيست كه دنبال مقصر باشم يا بخواهم كسي را محكوم كنم. من دلم مي خواهد مسائل روشن شود تا بتوانيم تصميمات بهتري براي كشورمان بگيريم. به نظر مي رسد كه ما از شرايطي كه در منطقه دارد پيش مي آيد، سودي نمي بريم، هيچكس سود نمي برد. همه كشورهاي منطقه دارند از شرايط امروز ضرر مي كنند. ثروت ها دارد هزينه مي شود و اختلافات عميق مي شود.

تقاطع: راه حل شما چيست؟

دكتر احمدي نژاد: من فكر مي كنم ما نياز به يك همكاري و همبستگي منطقه اي داريم.

تقاطع: بنظرتان شدني است؟

دكتر احمدي نژاد: حتما شدني است.

تقاطع: به چه شكل؟ با هزينه، ديپلماسي يا …؟

دكتر احمدي نژاد: اتفاقا هزينه لازم ندارد. با ايستادگي روي ارزش ها و اصول.

تقاطع: مگر تا الان اين اتفاق نيفتاده است آقاي دكتر احمدي نژاد؟

دكتر احمدي نژاد: نخير! اگر افتاده بود، پس چرا اينهمه اختلاف داريم؟ يك مثال بزنم. در دولت دوم ما قيمت نفت بالا رفت. يعني با يك منحني بالا رفت كه تا روز آخر بالا بود و تحويل دولت فعلي داديم. قبل از دولت ما، قيمت نفت پايين بود، بعد از دولت ما هم قيمت نفت پايين آمد. علت اصلي آن چه بود؟ ما تلاش كرديم يك تفاهمي اولا در كشورهاي نفت خيز منطقه بوجود بياوريم و بعد هم در كل اوپك. يعني رابطه ما با عربستان و كشورهاي منطقه آنقدر صميمي شد كه همه در اوپك به اتفاق يك نظر داديم. براي اولين بار بود كه جلسه سران اوپك در رياض تشكيل شد، خدا رحمت كند، آقاي چاوز آمد، آقاي كوره آ آمد، از الجزاير آمدند، همه آمدند. آنجا تفاهم كرديم و براي اولين بار مرحوم ملك عبدالله پشت تريبون رفت و يك جهشي را در قيمت نفت اعلام كرد. گفت 85 دلار، كف قيمت است و اين به لحاظ ارزش دلار (چون دلار هم در سطح جهاني افت دارد) كمتر از قيمت هاي 20 سال قبل است و ما زير 85 دلار نمي فروشم. اين يك تفاهم عمومي بود كه همه امضاء كردند و قيمت نفت بالا رفت. اين حاصل ديپلماسي بود. رابطه خوب ما با عربستان، كويت، امارات، بحرين، قطر، الجزاير، ونزوئلا، اكوادور و بعد هم با روسيه و ديگران كه رايزني هاي خيلي گسترده اي كرديم و گفتيم قيمت نفت را پايين نياوريد. يعني مي شود در موضوعات مشترك تفاهم كرد. منافع مشترك در منطقه خيلي بيشتر از اختلافات است. من فكر مي كنم نقاط مشترك ما چند برابر اختلافات است.

تقاطع: فكر نمي كنيد كه اين نگاه يك مقدار زيادي خوشبينانه است؟ آمريكا 7 تريليون دلار در منطقه خرج كرده است. حالا امارات راجع به جزاير مدعي است و اين ادعا خيلي قديمي است. كم كم دارند راجع به برنامه موشكي و ساير برنامه هاي دفاعي ايران هم اظهارنظر مي كنند.

دكتر احمدي نژاد: زمان ما اين ها بود؟

تقاطع: نبود؟

دكتر احمدي نژاد: نخير! يك بار در يك كنفرانسي بحث جزاير را اعلام كردند. من يك پيامي دادم، وزير خارجه امارات گفت اين نظر ما نيست، از بالا فشار مي آورند، شما نگران نباشيد. امير قبلي كويت كه خدا رحمتش كند، گفت اصلا درباره جزاير نگران نباش، خود مقامات آن كشور، اصلا نمي دانند آن جزاير كجا هست! فشار مي آورند و اينها هم يك چيزي مي گويند.

تقاطع: صحبت هاي صميمي دو سياستمدار با آنچه كه در خروجي خبرگزاري ها به عنوان موضع رسمي اعلام مي شود متفاوت است.

دكتر احمدي نژاد: اصلا اينگونه نيست. آنها در زمان ما هيچوقت در موضع رسمي، آن را اعلام نكردند. نشست هاي بين المللي اتفاق مي افتاد، انتهاي آن يك بند مي نوشتند. خود امارات در دوره ما هيچوقت همچين ادعايي نكرده است. ما گفتيم اگر حرفي داريد دوستانه بنشينيم و حرف ها را بزنيم. اينگونه نيست. روابط ما در بالاترين سطح بود. ما دائم مي رفتيم، آنها مي آمدند و اگر همين ساختارهاي كج و معوج داخلي ما اجازه مي داد، واقعا يك جهش سنگيني در روابط ما در سرمايه گذاري مشترك، اتفاق مي افتاد. به شما بگويم؛ خيال نكنيد اينها از شرايط موجود راضي هستند. در اختلاف و دعوا همه ضرر مي كنند. بسياري از اين كشورها به ما مي گفتند آقاي احمدي نژاد شما يك شرايطي را فراهم كنيد كه ما سرمايه هايمان را داخل ايران بياوريم. چون آن طرف، سرمايه ها را بالا مي كشند، يك بازي در بورس در مي آورند و يكدفعه 300 ميليارد، 500 ميليارد ما از دست مي رود. رهبران كشورهاي منطقه اين را به من مي گفتند منتهي در داخل كشور، نظام تصميم گيري ما يك محور روشن نداشت كه بتوانيم 4 تا اصلاح انجام بدهيم و كار را درست كنيم. يك مثال بزنم. يكدفعه در شب 23 ماه رمضان، يك آقايي در مرقد امام بالاي منبر مي رفت و مي گفت فلان كشور حاشيه خليج فارس مال ماست، اين بايد برگردد! كلي از وقت ما براي رفع اين پارازيت ها و توضيح درباره آنها مي گذشت. نمي خواهم بگويم از آن طرف شيطنت نيست. چرا؟ چون بيگانگان مي خواهند بر انرژي ارزان منطقه مسلط باشند، براي همين دائما دنبال ايجاد اختلاف هستند، ما داريم رفتارهاي خودمان را اينجا ارزيابي مي كنيم. من معتقد هستم كه ايران برادر بزرگ منطقه است، بايد دوست همه و در كنار همه باشد و همه را جمع كند. در دوره ما هيچكس به ايران توهين نمي كرد، هيچكس ايران را تهديد نمي كرد. الان هر روز داريم مي شنويم.

تقاطع: با اين وضع تحريم ها فكر مي كنيد 300 يا 500 ميليارد دلار امكانپذير است؟

دكتر احمدي نژاد: حتما، بيشتر از اين هم امكانپذير است.

تقاطع: چگونه آقاي دكتر؟

دكتر احمدي نژاد: ما بايد اين را بپذيريم كه كل منطقه بايد با هم زندگي كنيم، هيچكس هم نبايد ارباب ديگري باشد. هرجا جنگ و تحريم باشد همه ضرر مي كنيم. اين منطق را ما گذاشتيم و همه قبول داشتند. ملك عبدالله يك شب ما را در منزل خودش براي شام دعوت كرد. رفتيم در يك فرودگاه اختصاصي در رياض، آنجا خودش پاي هواپيما آمد و ما را به منزلش برد. من سوال كردم كه چرا به منزل مي رويم؟ گفت براي اينكه حفاظت اينجا دست افراد هم‌قطار و قوم خودم هست، چون در سيستم ما هم آدم هاي خرابي هستند كه نمي خواهند رابطه ما گسترش پيدا كند. تقريبا سه ساعت و نيم با هم گفتگو كرديم. ايشان كاملا قبول داشت كه قدرت هاي جهاني مي خواهند بين ما تفرقه باشد، مي خواهند همه ما را ضعيف كنند، براي همين ما بايد كنار هم باشيم. آن زمان يك اختلاف جزئي درباره لبنان داشتيم كه نشستيم و با هم تفاهم كرديم. شما اين طرف را ببينيد كه چاره اي جز همكاري در منطقه وجود ندارد. درگيري و اختلاف به ضرر همه است. الان در جنگ يمن، سودي براي كسي وجود دارد؟ عربستان دارد سود مي برد؟ نخير! ضرر كننده اصلي است. مردم يمن سود مي برند؟ امارات سود مي برد؟ ما سود مي بريم؟ مردم دارند كشته مي شوند، چه كسي سود مي برد؟ اما اگر همين تبديل به تفاهم براي ساختن يمن شود، من فكر مي كنم شدني است. اگر ما بگويم نشدني است يعني بايد به اجراي سياست قدرت هاي جهاني تن بدهيم و دائم هزينه كنيم. تجربه 8 ساله و مطالعات تاريخي من مي گويد شدني است و ظرفيت آن بالاست. بايد رويكردها را تغيير بدهيم. ايران بايد سهم خودش را ايفا كند، اگر ديگراني نخواستند بيايند، آنوقت ملت ها موضع خواهند گرفت و ملت ها تكليف آنها را مشخص مي كنند اما من بر اين باور هستم كه اگر پرچمي براي همكاري در منطقه بلند شود همه كشورها خواهند آمد. در اين ترديدي ندارم.

تقاطع: ولي همچنان سوال بزرگ من وجود دارد كه آيا با همه اين صحبت هايي كه فرموديد و آن شكلي از تحريم ها كه الان معماري شده، جذب 500-300 ميليارد دلار از طرف كشورهاي منطقه شدني است؟

دكتر احمدي نژاد: رويكردها را كه تغيير بدهيم اين اتفاق هم مي افتد. در دوره تحريم ها كه ما بوديم، بيشترين همكاري را امارات با ما كرد. 2 سال ما در تحريم هاي سخت بوديم. حاكم امارات و دوبي، هر كجا دوستان ما گير مي كردند، بلافاصله دستور مي دادند و برطرف مي شد. بخش عمده اي از رفع مشكلات ما از طريق امارات و تركيه انجام شد چون دوست بوديم. بخشي هم از طريق چين و برخي ديگر از كشورهاي منطقه انجام مي شد. روابط كاملا دوستانه بود. قطر و كويت واقعا با ما همكاري مي كردند. به شما بگويم كه هيچ موردي نبود كه من به عنوان رئيس جمهور ايران از كشورهاي منطقه درخواست كنم و آنها پاسخ منفي بدهند. يك مورد را براي شما مثال زدم. يك قوم وحشي كه سر مي بريدند، 57 پاسدار ما را در سوريه گرفتند. با كمك امير قطر آزاد شدند. امير قطر 57 ميليون دلار از خودش داد و از ما نگرفت. گفت من براي برادرانم اين كار را كردم. من اين را رسما در بوشهر اعلام كردم. چاره اي جز دوستي وجود ندارد. ما بايد آن طرفش را بگوييم. يعني بگوييم راهي جز دوستي وجود دارد؟ نخير! پس بايد به سمت دوستي برويم. اين چيزي كه مي گويم فقط خطاب به خودمان نيست به آنها هم هست. من به امارات سفر كردم، حاكم دبي خودش آمد پشت فرمان ماشين نشست، فقط براي اينكه بگويد من با ملت ايران دوست هستم. يك فرد به نمايندگي از ملت ايران آمده، او براي اينكه نهايت احترام و دوستي به ملت ايران را نشان دهد، خودش نشست و رانندگي كرد و من هم از او تقدير و تشكر كردم. در همه جاي دنيا تنها راه، دوستي است، تنها مربوط به منطقه ما نيست. اگر بخواهيم در كل جهان ريشه جنگ ها، غارت ها، سلطه گري ها، درگيري ها، فقرها و فاصله طبقاتي ها برداشته شود راهي جز دوستي وجود ندارد. ما مي توانيم در منطقه خودمان الگوسازي كنيم و اين شدني است. منطق قوي روي ميز بگذاريم، نمي توانند نپذيرند. هر كس نپذيرد، خودش محكوم است و من فكر مي كنم كه هر كس براي اين كار پيشگام شود، برنده است.

تقاطع: خیلی متشکرم. فرموديد در دو سال پاياني دولت، هم مجلس و هم قوه قضائيه، دولت شما را نواختند. آن موقع شما هم از آقاي آملي لاريجاني در قوه قضائیه كم انتقاد نمي كرديد حتي بعد از آن هم ادامه پيدا كرد. ولي اگر اين انتقادها را متوجه قوه قضائيه بدانيم، در دوره آقاي رئيسي به اقل رسيد، شايد حتي بگويم به صفر رسيد چون من چيزي در دوره ايشان از شما نديدم و نخواندم. مشكل با جناب لاريجاني بود يا فكر مي كنيد سيستم قضايي در اين يكی دو سال خيلي جهش پيدا كرده است كه ديگر انتقاد نمي كنيد؟

دكتر احمدي نژاد: در دوره آقاي لاريجاني، يك مدت طولانی من اشكالات را حضوري به ايشان مي گفتم يا نامه مي نوشتم كه اين اشكالات هست. از يك مقطعي به بعد علني شد.

تقاطع: از چه زماني؟

دكتر احمدي نژاد: از همان اوايل سال 90 كه هم برخوردهايشان شديد شد و هم اشكالات در قوه قضائيه علني تر شد. چون ايشان تازه آمده بود و من وظيفه داشتم كمك كنم و فرصت داده شود. ايشان سال 88 آمدند و بايد دو سه سال فرصت داده مي شد. البته بخش عمده اي از مطالبي كه ما گفتيم دفاع بود اما من نظرات اصلاحي خودم را هميشه مي گفتم. حالا هم كه آقاي رئيسي آمده بايد اين فرصت را بدهيم. نمي شود كه همان روز اول نقد كنيم. ضمن اينكه نقدهايي كه من نوشتم، تمام حقوقدان هايي كه خواندند و به من اظهارنظر كردند، گفتند كه نقدهاي درستي است، اين اشكالات در قوه قضائيه وجود دارد و من هم مكاتباتي با جناب آقاي رئيسي داشته ام. هم آنها را فرستادم و هم مطالبي را گفتم. يعني هر مطلبي كه به نظرم مي رسيده كه بايد اصلاح شود يا به نفع قوه قضائيه كشور هست من مكاتبه كرده ام. با اينكه من مي دانستم كه آقاي صادق لاريجاني مي آيد براي زدن دولت!

تقاطع: چرا مي دانستيد؟

دكتر احمدي نژاد: براي اينكه من نظرات اخوي ايشان و جايگاه ايشان پيش اخوي شان و ديدگاه های سياسي ايشان را مي دانستم. ايشان از روز اول عليه ما شمشير كشيد. با اين حال من سعي كردم كمك كنم. ايشان بودجه خواست، ما داديم. هر چقدر بودجه براي قوه قضائيه خواست ما داديم يعني من از ابزار دولت هيچوقت براي اعمال نظرات خودم استفاده نكردم. برويد و ببينيد كه بيشترين افزايش حقوق كارکنان قضايي در دولت ما بود چون من معتقد بودم كه قاضي بايد تامين باشد. اگر قاضي تامين نباشد، احكامش شائبه پيدا مي كند و آسيب پذير است و اگر خداي نكرده قوه قضائيه سست شود همه قوانين و نظامات سست مي شوند. اين باور من است الان هم باورم همين است. به همين دليل وقتي گفتند حقوق ها پايين است، گفتم اضافه كنيد. براي مجلس نوشتيم، آنها هم تاييد كردند و حقوق آنها اضافه شد. طرح كاداستر (تعيين حدود زمين در سراسر كشور) كه يك كار كاملا اجرايي است، 45 سال است كه در قوه قصائيه است و من مي دانم تا 100 سال ديگر هم در قوه قضائيه باشد، پايان نمي پذيرد.

تقاطع: مگر قرار نيست توسط وزارت دادگستري انجام شود؟

دكتر احمدي نژاد: نخير! ثبت اسناد انجام مي دهد. چون كار قوه قضائيه اين نيست. اصلا كار قضايي نيست.

تقاطع: چرا به قوه قضائيه ارجاع شده است؟

دكتر احمدي نژاد: براي اينكه ثبت اسناد از اول زير نظر قوه قضائيه رفته است و اين اشكال است. ثبت اسناد يك كار اجرايي است. زندان ها كار اجرايي است. پزشكي قانوني كار اجرايي است. اين ها بايد بيايد زير نظر وزير دادگستري و در دولت حل و فصل شود. هر سال براي اين پول مي گذارند. حتي يك سال 35 ميليارد تومان پول گذاشته بودند براي اينكه طرح كاداستر را تمام كنند، نه اينكه تمام كنند، براي يكسال. من گفتم اين 35 ميليارد در اختيار خودتان ولي اجازه بدهيد ما ظرف يكسال اين طرح را تمام مي كنيم. مخالفت كردند. من سعي كردم كمك كنم. چون من كننده كار هستم. مي فهمم كه تعيين حدود املاك، نقشه برداري، هوايي، ماهواره اي يعني چه و رفع مشكل يعني چه، حل تعارضات يعني چه منتهي آن سيستم كارش اين نيست. يك كار اجرايي، تخصصي و فني است ولي هر سال دارند پول مي گيرند.

تقاطع: حالا اشكالي كه جنابعالي داريد مي فرماييد به نظرم حتما متخصصين بايد راجع به آن نظر بدهند ولي راجع به اينكه انتقادات شما به قوه قضائيه اينقدر بالا گرفت شايد يكي از دلايش اين بود كه قوه قضائیه برخورد با دولتمردان شما را شروع كرد.

دكتر احمدي نژاد: نخير! الان عرض مي كنم. آن هم بود، به شما گفتم كه يك مقدارش دفاعي بود. قبل از انقلاب اينهايي كه نام بردم زير نظر وزير دادگستري بود بعد از انقلاب، نمي دانم چرا شوراي انقلاب تصويب كرد كه زير نظر قوه قضائيه برود! كار قوه قضائيه قضاوت است. قانون اساسي را بخوانيد! حتي دادسراها بايد زير نظر وزير دادگستري باشد. در كل دنيا اينگونه است. نمي شود كه هم دادسرا و هم دادگستري زير نظر يك نفر باشد. اين ها كار را خراب مي كند، رابطه درست مي شود و نظام قضايي از هم مي پاشد. اين يك منطق حقوقي بسيار قوي است. منتهي يك مصوبه ای است كه رفته و حاضر نيستند آن را پس بدهند. يعني نبايد دادستان و قاضي با هم هم موضع باشند، اگر هم موضع باشند، عدالت قرباني مي شود، فساد درست مي شود كه شده است. اين يك بحث حقوقي است. شما با هر حقوقداني مطرح كنيد مي گويد حرف درستي زديد و اين يك حرف شخصي نيست. بله! از يك جايي يك مقدار تند شد. ما ديديم در شرايط تحريم بين المللي، دو قوه سر دولت ريختند، يكي دست دولت را مي كشيد، يكي پاي دولت را مي كشيد، چكار بايد بکنیم؟ هر كجا هم كه مي رويم هيچكس حرف ما را گوش نمي دهد، خب ما مجبور شديم يك مقدار آن را علني كنيم تا لااقل مردم را در جريان بگذاريم. مردم اگر مي بينيد نمي شود، من مقصر نيستم، ما مي خواهيم اين كار را اصلاح كنيم ولي دو قوه اجازه نمي دهند انجام شود. دو قوه 12 ولت هم بودند!

تقاطع: براي بخش آخر سوالاتم اجازه مي خواهم قدري وارد فضاي فعلي انتخابات شويم. روزي كه شما ثبت نام كرديد يك نطق نسبتا عجيبي داشتيد. من ويدئوي آن را ديدم و در صفحه خودم منتشر كردم. آقاي احمدي نژاد ثبت نام كننده در انتخابات سيزدهم رياست جمهوري، آيا براي اتمام حجت به وزارت كشور رفته بود؟

دكتر احمدي نژاد: خير! من به شما گفتم. تقاضاهاي گسترده مردمي من را قانع و موظف كرد كه بروم و ثبت نام كنم. حالا كه مردم از من خواستند بروم و ثبت نام كنم، من فقط مي خواهم بروم و رئيس جمهور بشوم يا مي خواهم بروم كه اصلاح كنم؟ رئيس جمهور بشوم كه چه شود؟ بايد بروم اصلاح كنم. يعني وضع كشور را تشريح كنم و راه حل بدهم. من هم در نطقم همين كار را كردم. شرايط را تشريح كردم، گفتم نارضايتي در اوج است، بايد كارها به مردم برگردد، بايد حقوق مردم به رسميت شناخته شود و اين راه حل است. بعد هم گفتم كه ثروت و منابع انساني زياد داريم. اگر بين اينها پيوند برقرار شود، مسائل به سرعت حل خواهد شد. يعني اگر شما نگاه كنيد، يك نطق كاملا منسجم است. هم آسيب شناسي كرده و هم راه حل داده است و من مدت ها روي اين كار كردم. يعني مسائلي در ذهنم بود كه اگر روزي پذيرفتم كه كانديدا شوم، چكار بايد بكنيم، چه بايد بگويم؟ شايد من راجع به كلمه كلمه اش تعمق كردم. آن دو سه روز آخر كه من تمام وقت روي همين بودم. يعني غیر از ملاقات هايي كه داشتيم، بقيه وقتم را براي همين گذاشتم. هيچكس نتوانسته به لحاظ حقوقي يك كلمه اشكال به آن بگيرد و بگويد اينجاي آن غلط است، هیچکس.

تقاطع: پرسش اينجاست كه نگرش جنابعالي، همان زمان هم كه در دولت اول تشريف داشتيد، قائل شدن به يك اجراي اصلاحگرانه براي فرد رئيس جمهور است. براي روساي جمهور كشورهاي مهم دنيا نامه نوشتيد. حالا هم داريد از همين نقش صحبت مي كنيد. رئيس جمهور در قانون اساسي، نقش اجرايي دارد. اين نقش اصلاحگرايانه از كجا مي آيد؟

دكتر احمدي نژاد: از دو جا. اولا قبل از اینکه ما رئيس جمهور باشيم، انسان هستيم يا نه؟ هر انساني وظيفه دارد جامعه را اصلاح كند. يعني اگر شما ديديد يك روندي به ضرر جامعه هست، بايد تلاش كنيد آن را درست كنيد حتی اگر رئيس جمهور هم نباشيد. مگر مسئوليت هاي اجتماعي، قائم به رئيس جمهور است؟ يعني وقتي شما رئيس جمهور مي شويد، شان شخصي تان كنار مي رود؟ نخير! دوم اينكه كجاي قانون اساسي گفته رئيس جمهور نبايد دنبال اصلاحات باشد؟ رئيس جمهور بايد اين كارها را انجام بدهد. شما مي بينيد براي اينكه اين كارها را انجام بدهید، بايد يكسري اصلاحاتي انجام بشود تا بتواني اين كارها انجام بدهي. آنها مقدمه است و بايد انجام شود، اين يك حرف منطقي و عقلاني است. بايد دولت را كوچك و وزارتخانه هايي كه موازي هستند و دعواي آنها پدر ملت را درمي آورد را ادغام کنیم. همين الان شما ببينيد؛ آمدند بخش مرغ و تخم مرغ و توزيع آن را تفكيك كردند، چه افتضاحي در بازار شده است. اينها غلط است، اينها بايد باهم باشند. يكجا بايد پاسخگو باشد. اين مي گويد ما توليد زياد داريم، عرضه غلط است، آن يكي مي گويد عرضه درست است، توليد نيست! قبلا ما سر اينها دعواها داشتيم. من يادم مي آيد آن زمان كه استاندار بوديم، بخش مهمي از وقت ما براي حل اختلاف وزارت جهاد و وزارت كشاورزي بر سر زمين، صرف مي شد. در قانون اساسنامه هر دو، واگذاري منابع طبيعي را نوشته بودند. اين واگذار مي كرد، آن یکی به دادگاه شکایت مي كرد، آن واگذار مي كرد و این يكي شكايت مي كرد. اين شبانه اجازه مي داد اينجا را شخم بزنند و آن يكي به نحو ديگري! من رفتم به آقاي هاشمي گفتم بياييد اين مسئله را حل كنيد. نمي شود كه دو وزير دائما با هم اختلاف داشته باشند و ما آخر صف، دائما دعوا را جمع كنيم. يعني حالا كه رئيس جمهور است نبايد اصلاح كند؟ رئيس جمهور اگر مي بيند اين ساختار اداري به ضرر است، نبايد اصلاح كند؟ اصل 126 صراحت دارد؛ ” مسئوليت امور اداري و استخدامي و برنامه و بودجه كشور مستقيما به عهده رئيس جمهور است. رئيس جمهور مي تواند همه يا بخشي از اين را به ديگران تفويض كند”. در امور اداري كشور اصلاحات نيست؟ اصلاحات هست. يعني شما بايد ساختار را دائما اصلاح كنيد.

تقاطع: اگز اصلاح از جنس ادغام وزارت جهاد و وزارت جهادكشاورزي باشد،‌ تقريبا همه به آن قائل هستند ولي بنظر مي رسد اصلاحي كه در نظر شماست، در سطح خيلي بالاتري است؟

دكتر احمدي نژاد: حتما همين طور است. اگر رئيس جمهور ديد روابط مجلس و دولت چهل سال است كه تنظيم نمي شود. ريشه اش در اين است كه مجلس فقط اختيار دارد و مسئوليت ندارد و دولت مسئوليت دارد و اختيار ندارد. نبايد دنبال حل آن برود؟ بايد برود، اگر نرود نمي تواند كار كند. ساختار تصميم گيري ما معيوب است. از يك طرف بخشي و از يك طرف محلي است. رئيس جمهور بايد براي اين چاره كند. رئيس جمهور هم در اين كشور يك نفر است، مردم به او راي داده اند، اصلا مجري قانون اساسي است. مجري قانون اساسي يعني چه؟ يعني فقط ساختارهاي اجرايي اش يا آرمان ها و اهدافي كه گذاشته شده هم شامل می شود؟ رئيس جمهور مي بيند كه وظيفه دارد براي همه مردم مسكن تامين كند اما با اين ساختار تصميم گيري، چنين چيزي نشدني است. خب بايد تلاش كند آن را اصلاح كند تا مردم صاحب مسكن شوند. رئيس جمهور مي بيند كه بايد براي همه بهداشت تامين كند اما با اين نظام بهداشت نمي شود! رئيس جمهور بايد در اداره كشور هماهنگي بوجود بياورد، اما مي بيند كه يك وزير بايد به سه محل جواب پس بدهد و اين ريشه ناهماهنگي است. رئيس جمهور بايد برود تلاش كند كه اين ها را رفع كند. والّا روساي جمهور مي آيند، مجبور مي شوند به يك كارهاي سطحي بپردازند، دعواي سياسي درست كنند و بعد معلوم نشود چكار كرده اند. من همچين كسي نيستم. من بعنوان كوچك و خادم ملت ايران، يك عضو كوچك هيئت علمي دانشگاه هستم. يعني از بچگي ياد گرفتم كه هر مسئله اي را كه مي خواهم حل كنم، با يك منطق علمي حل كنم. وقتي در دولت مي خواهم يك تصميم بگيرم، تصميم گيري علمي يك منطقي دارد. من بايد آن را پيگيري كنم. اگر كسي پيدا شد و مرا قانع كرد كه اين منطق تو علمي نيست، بسيار خوب! سمعا و طاعتا. اما وقتي مي بينم در تمام دنيا، بر پايه تمام دانش و مكاتب مديريت، اين مسير تصميم گيري ما دچار عيب هاي اساسي است، بايد تلاش كنم آن را حل كنم. مگر مي شود حل نكرد؟ اگر فكر مي كنند رئيس جمهور يعني آدمی که به او بگویند دو تا چاي بريز و بگذار آنجا، به تو ربطي ندارد كه چه مي شود! از مردم سوال كنيم كه آيا توقعشان از رئيس جمهور اين است؟ فكر نمي كنم اين باشد. بقيه ارگان ها و نهادهاي نظام، توقعشان از رئيس جمهور اين است؟ اگر اين است پس چرا تمام مسئوليت ها را بار رئيس جمهور مي كنند؟ اقتصاد خراب مي شود، رئيس جمهور مسئول است، فرهنگ خراب مي شود، رئيس جمهور مسئول است، سياست خارجي خراب مي شود، رئيس جمهور مسئول است، سياست داخلي خراب مي شود، رئيس جمهور مسئول است، مرغ كم مي شود، رئيس جمهور مسئول است! خب اگر همه اينها به دوش رئيس جمهور است، رئيس جمهور بايد يك اختيارات متناسب با اين داشته باشد كه بخشي از آن اصلاح ساختار است.

تقاطع: پرسش دقيقا همين است. اين اصلاح ساختار را كه رئيس جمهور بر اساس قانون اساسي، به تنهايي نمي تواند انجام بدهد. بايد در جايي مثل مجمع تشخيص مصلحت نظام يا هر جاي ديگري يك اجماعي بسازد و در نهايت نظام به اين نتيجه برسد كه اصلاحي صورت بگيرد. آقاي دكتر پرسش من اين است كه آيا اگر دولت را به دست بگيريد اين توان وجود دارد كه در كنار كار اجرايي بياييد اين اصلاحات را هم انجام بدهيد؟

دكتر احمدي نژاد: ربطی به مجمع تشخیص ندارد ولی دو روش وجود دارد كه بعضي مواقع يكي از آنها بايد استفاده شود و بعضي وقت ها هر دوي آنها. يك روش هست كه درون ساختارهاي نظام حركت مي كنيد و اصلاحات را انجام مي دهيد. تجربه 40 ساله نشان داده كه اين به تنهايي كافي نيست يعني مقاومت مي شود. هر كس يك گوشه اي را براي خودش گرفته، دكان درست كرده و حاضر نيست تحويل بدهد. مثال بزنم. سال 85 من ديدم كه يك تعداد زيادي موسسه هستند كه دارند بودجه مي گيرند، همه هم مال همين آقايان بودند. يا مسئول بودند و يا مسئول هستند. من سوال كردم و گفتم مسئوليت اينها چيست؟ اينها بالاخره بايد زيرمجموعه وزارتخانه یا نهادي باشند و از اين بار اداره كشور، يك مسئوليتي بپذيرند. ولي مسئوليتي ندارند، یک نهاد مردمی هستند که 3 میلیارد، 4 میلیارد، 6 میلیارد، یعنی بسته به زوري كه دارند، ساليان سال است كه دارند پول مي گيرند! من گفتم همه را خط بزن، ما تعهدي به اينها نداريم. يك فردي رفته موسسه خصوصي زده، خودش هم منابعش را تامين كند. چرا بايد 6 ميليارد يا 10 ميليارد بودجه بگيرد؟ رقم اين مي دانيد آن زمان چقدر بود؟ 850 ميليارد تومان! عددهاي آن زمان! من گفتم اين را قبول ندارم. اينها بايد مشخص شود كه اگر در حوزه فرهنگ هستند، مسئوليتشان چيست؟ اگر در حوزه هنر هستند، مسئوليتشان چيست؟ اگر در حوزه سياست هستند، مسئوليتشان چيست؟ همه اينها بايد معلوم باشد. ما همه را خط زديم. به مجلس که رفت، همه را دوباره برگرداندند! اين بايد اصلاح شود. نمي شود كه مجلس بيايد يك بار هزينه سنگين روي دوش ملت بگذارد، بدون اينكه هيچ مسئوليتي را بپذيرد. يك زمان هست كه شما مي روي و گفتگو مي كني و درون سيستمی حل مي شود، مي گويي اينها بايد كنار برود، آنها هم قبول مي كنند. يك زمان هم هست كه مطالبه مردمي، آن را به تصميم تبديل مي كند. يعني مردم نزد نمايندگانشان مي روند و مي گويند چرا اين را تصويب كرديد؟ نبايد تصويب كنيد. يك زمان هم هر دو روش لازم است. من فكر مي كنم براي آن اصلاحات،‌ هر دو روش لازم است.

تقاطع: يعني شما به فشار و چانه زني همزمان معتقد هستيد؟

دكتر احمدي نژاد: نخير! من واژه ها را اينگونه بكار نمي برم. مردم بايد از نمايندگانشان بخواهند. الان مردم كجاي كار هستند؟ مردم نمي دانند نمايندگانشان چكار مي كنند. اولين اصلاح اين است كه مذاكرات مجلس بايد علني باشد. راي آنها هم بايد علني باشد. الان راي علني هست؟ يعني شما مي دانيد نمايندگانتان به چه چيزي راي داده اند و به چه چيزي راي نداده اند؟ مردم نمي دانند. نماينده به محل مي رود، مردم نمي دانند از او چه چيزي بپرسند؟ اگر نماینده ببيند مردم مخالف هستند، مي گويد من راي ندادم و اگر ببيند موافق هستند مي گويد راي دادم. من ده ها بار اين را ديده ام.

تقاطع: بله ولي آنجا چه مكانيزمي وجود دارد كه من بتوانم روي نماينده اي كه دارم، نظارت داشته باشم؟

دكتر احمدي نژاد: همه جاي دنيا چگونه است كه راي علني است؟ چرا فقط در كشور ما، راي مخفي است؟ همه جاي دنيا راي اعلام مي شود، در روزنامه ها نوشته مي شود و در صحن علني اعلام مي شود. آقا به اين لايحه، اين افراد راي مثبت دادند، منفي دادند، ممتنع دادند. همه جاي دنيا منتشر مي شود. مردم هم آرام آرام مي روند پيگيري مي كنند و مطلع مي شوند. از وقتي كه مجلس وارد ساختمان جديد شد اينگونه شد. قبل از آن همه قيام مي كردند. وقتي قيام مي كردند، اعلام مي شد كه اينها راي دادند. مردم مي توانستند فيلمش را ببينند. مردم مي فهميدند نماينده شان راي داده يا نه. اما مردم الان نمي دادند. مهمترين كار نماينده راي دادن است نه نطق كردن. يك نطقي مي كند ولي ضد آن راي مي دهد. اين غلط است.

تقاطع: آن جمله شما را مرور كنيم كه گفتيد اگر تاييد صلاحيت نشوم راي نخواهم داد؟

دكتر احمدي نژاد: بله

تقاطع: مفهوم آن تحريم انتخابات است؟

دكتر احمدي نژاد: مفهوم آن استفاده از يك حق است.

تقاطع: و اين حق كاملا فردي است يا تسري پيدا مي كند به طرفداران شما هستند؟

دكتر احمدي نژاد: نخير! من كه نمي توانم براي كسي تعيين تكليف كنم. من حق خودم را مي گويم. من يك فرد ايراني هستم، حق دارم شركت كنم يا نكنم. اجازه بدهيد من يك بحث را اينجا باز كنم. متاسفانه در اين چهل سال، حقوق در كشور ما كاملا يكطرفه تعريف شده است. مثل چي؟ مثل كاري كه شوراي نگهبان مي كند. همه مي گويند امام گفته شوراي نگهبان كه تصميم گرفت، حتما بايد بپذيرید. مي گوييم چشم. ولي قانون اساسي ما، معيارهايي كه براي اعضاي شوراي نگهبان گذاشته، چيست؟ كسي روي آن بحث نمي كند. مثل اين مي ماند كه مي گويند اگر قاضي حكم داد، بپذيرید. بسيار خوب! معيارهاي يك قاضي چه چيزهايي هست؟ اگر اين قاضي، معيارهاي لارم براي قضاوت را نداشت و قضاوت كرد، باز هم بايد بپذيرند؟ چه كسي همچين حرفي را زده است؟ حقوق دو طرفه است. اگر مي گوييم شوراي نگهبان قضاوت كرد بپذير، بسيار خوب اما آيا اعضاي شوراي نگهبان هم همان ويژگي هايي را كه بايد، دارند؟ اگر نداشتند؟ شش فقيه عادل بايد نصب بشود. اين را چه كسي تشخيص مي دهد؟ بايد اكثريت ملت بپذيرند و بگويند بله. چون اين ها از طرف ملت دارند نظر مي دهند و الّا از طرف چه كسي نظر مي دهند؟ آنها از طرف ملت نشسته اند آنجا تا بقول خودشان احراز صلاحيت كنند كه البته من اين را قبول ندارم. آنها بايد با قانون تطبيق بدهند نه احراز صلاحيت. آنها مي گويند احراز مي كنيم، ولی مسئوليتش را هم نمي پذيرند! اين ديگر خيلي بد است، خلاف تمام قواعد حقوقي است اما آيا آقاي صادق لاريجاني كه الان جزو فقهای شوراي نگهبان هست، امروز شما از ملت ايران سوال كنيد كه آيا شما قبول داريد که ايشان فقيه عادل است؟ چند درصد مي گويند ايشان فقيه عادل است؟ اينطور كه نمي شود ما آن طرف را رعايت نكنيم! من به قضات توهين نمي كنم، آنها اكثرا انسان هاي شريفي هستند ولي بیایند يك قاضي بگذارند كه خود قوه قضائيه دارد مي گويد اين رشوه گير است، اما احكامش قطعي است! اين خلاف تمام منطق حقوقي است. خود قوه قضائيه او را گرفته و مي گويد اين قاضي 15 سال است كه دارد رشوه مي گيرد، او را محکوم کرده و به زندان انداخته ولي در آراء آن قاضي دست نمي برد. يعني چه!؟ اگر اين قاضي صلاحيت نداشته، آراء او هم ديگر اعتبار ندارد. شما نمي توانيد به مردم بگوييد غلط كرديد،‌ قاضي حكم كرده و بايد بپذيريد! اين حق مردم است.

تقاطع: شما فكر مي كنيد فقهاي شوراي نگهبان كه با حكم رهبري تعيين مي شوند را بايد از طريق انتخابات برگزيد؟

دكتر احمدي نژاد: من اين را نمي گويم. من مي گويم اكثريت جامعه بايد بپذيرد كه اين ها فقيه عادل هستند و يك مورد آن را براي شما مثال زدم. من به بقيه فقها جسارت نمي كنم. يك نفر را اسم بردم. الان شما در جامعه نظرخواهي كنيد و بپرسيد آيا ايشان را بعنوان فقيه عادل مي شناسيد يا نه؟ من دارم يك بحث عميق تري را با شما مطرح مي كنم، اين مثال است. ما نمي توانيم حكومت يكطرفه داشته باشيم. بگوييم ما يك فرد غير واجد شرايط را بعنوان قاضي مي گذاريم ولو رشوه مي گيرد، شما بايد تمكين كنيد، اگر تمكين نكنيد ضد انقلاب هستيد! اين غلط است. يك استاندار منصوب كنيم كه هيچ ويژگي خوبي نداشته باشد. نه انقلابي ست نه مردمي ست نه عادل است نه سالم است نه كار بلد است نه مديريت بلد است، ده تا تصميم غلط مي گيرد، پدر كارگران و بازنشسته ها در مي آيد، پدر اقتصاد استان در مي آيد و اگر كسي اعتراض كرد، بگوييم غلط كردي! چرا اعتراض كردي؟ حق نداري اعتراض كني! استاندار جمهوري اسلامي است! به اين شكل نمي شود. بله! شما استاندارد واجد شرايط بگذاريد، بعد به مردم بگوييد خواهش مي كنيم با او همكاري كنيد. اما اين طرف قضيه را كسي بحث نمي كند. مي گوييم يكطرفه است. اين بحث من خيلي عميق تر است، يك بحث دلسوزانه است. اينها به مرور منجر به فاصله گرفتن مردم از نظام و حكومت مي شود. حقوق دوطرف دارد. معلم يك حقي بر شما دارد، شما هم يك حقي بر معلم داريد. پدر و مادر يك حقي بر فرزند دارند، فرزند معادلش بر پدر و مادر حق دارد. حكومت يك حقي بر مردم دارد، مردم هم معادل آن بر حكومت حقي دارند. مثال آن همان قاضي است كه عرض كردم. اگر قاضي فاسدي گذاشتي، چرا مردم بايد حكم او را بپذيرند؟ شما يك دليل بياوريد. شما قاضي عادل و صالح منصوب كنيد، ببينيد كه همه مردم مي پذيرند. اما چرا اكثريت مردم از احكام قضايي ناراضي هستند؟ براي آنكه آن باور اول وجود ندارد. حالا يك عده اي فساد كردند، به نام همه تمام شده يا اتفاقاتي افتاده است كه خيلي ها قبول ندارند، صالح نمي دانند. كشور سست مي شود، پايه هاي تصميم گيري، بي اعتبار مي شود. الان شش حقوقدان هستند كه دارند از طرف ملت تصميم مي گيرند، شما برويد در جامعه و بپرسيد چند نفر از مردم نام آنها را مي دانند!؟

تقاطع: مگر ضرورتا حتما بايد بدانند؟

دكتر احمدي نژاد: حتما بايد بدانند.

تقاطع: چرا بايد بدانند؟

دكتر احمدي نژاد: براي اينكه 12 نفر دارند از طرف كل ملت تصميم مي گيرند، راجع به سرنوشت كشور دارند تصميم مي گيرند. من مي گويم يك نماينده هم بايد معلوم باشد كه دارد چه مي كند. يك وزير و استاندار هم بايد معلوم باشد كه دارند چه مي كنند. چطور يك رئيس جمهور هر كاري كه مي كند بايد معلوم باشد ولي 12 نفر دارند جاي كل ملت تصميم مي گيرند، نبايد معلوم باشد اين ها چه كساني هستند، آيا ويژگي هاي لازم را دارند يا ندارند؟

تقاطع: احراز ويژگي لازم براي آنها بخصوص در حقوقدان ها توسط رئيس قوه قضائيه انجام مي شود.

دكتر احمدي نژاد: اشكال ندارد، از طرف هر كس باشد. اينها بايد جوري معرفي شوند كه وقتي مردم آنها را مي بينند بگويند بله! اين ها واقعا نماد نظر و اراده مردم هستند. شوراي نگهبان يا هر نهادي غير از اراده مردم، مگر اعتباري دارد؟

تقاطع: خير. من با حرف شما موافق هستم.

دكتر احمدي نژاد: تمام شد. شوراي نگهبان كه دارد جاي 85 ميليون نفر تصميم مي گيرد، نبايد نماد اراده مردم باشد؟ جوري عمل كرده ايم كه اصلا مردم نمي دانند اينها چه كساني هستند. خب اين خوب است؟ خوب نيست. اين منجر به بي اعتمادي، بي اعتباري، تضعيف نظام، تضعيف كشور، تضعيف مردم، فاصله و وضع موجود مي شود. بنابراين حقوق دوطرفه است. حالا تازه وضع بدتر از اين است. مي گويند ما براي تصميم خودمان نبايد دليل بياوريم! اين ديگر خيلي بد است. شما داريد براي سرنوشت كشور تصميم مي گيريد و بعد مي گوييد من دليل هم نبايد بياورم. عجب! كجاي قانون اساسي اين را نوشته است؟ من حق شخصي خودم را گفتم كه شركت نمي كنم. البته بلافاصله هم گفتم از هيچكس حمايت نمي كنم، ضمنا تجمعات اعتراضي يا رفتار خشونت آميز را هم تاييد نخواهم كرد. اين حق هر كسي است. راي دادن من ديگر حق حكومت بر من كه نيست، حق من است.

تقاطع: روزنامه شرق مطلبي را نوشته بود در حمايت بعضي از اعضاي شوراي نگهبان از جنابعالي در دو دوره اي كه رئيس جمهور شديد. مثال هايي را آورده بود از جمله از آيت الله جنتي، آيت الله مومن و همراهي دكتر الهام با شما در يكي از ميتينگ هاي تبليغاتي تان. آن موقع به نظرتان اين اشكال به شوراي نگهبان وارد نبود؟

دكتر احمدي نژاد: چرا آن زمان هم وارد بود.

تقاطع: چرا آن زمان واكنشي نداشتيد؟

دكتر احمدي نژاد: يك نفر بيايد و بگويد من از او خواستم به نفع من برايم تبليغ كند. من هرگز اين كار را نكردم، هرگز.

تقاطع: اما بنظرتان اين اشكال وارد است؟

دكتر احمدي نژاد: بله. آقاي دكتر الهام شايد فقط در يك جلسه حضور داشتند تازه همان را هم ترديد دارم، نمي دانم قبل از انتخابات بود يا بعد از انتخابات!؟ بنظرم بعد از انتخابات بود.

تقاطع: فكر مي كنم تجمع مصلي بود.

دكتر احمدي نژاد: مصلي؟ آن موقع كه آقاي الهام حقوقدان نبود.

تقاطع:عضو شوراي نگهبان نبود؟

دكتر احمدي نژاد: نخير! آمدند مصوب كردند و ايشان را برداشتند. يعني مجلس آمد تصويب كرد كه حقوقدان شوراي نگهبان نمي تواند در دولت باشد و آقاي الهام از شوراي نگهبان بيرون آمد.

تقاطع: آن زمان عضو شوراي نگهبان كه بودند؟

دكتر احمدي نژاد: نخير! ايشان عضو شوراي نگهبان بود كه رئيس دفتر بنده شد بعد تصويب كردند كه دو شغل محسوب مي شود، كسيكه در شوراي نگهبان هست نبايد به دولت بيايد. آقاي الهام از شوراي نگهبان بيرون آمد و وارد دولت شد.

تقاطع: ولي براي ساير اظهارنظرها مي فرماييد شما درخواستي نداشتيد؟

دكتر احمدي نژاد: من نخواستم، هيچكدام هم نيامدند. خودشان اظهارنظر كردند، به من ارتباطي ندارد. من از كسي نخواستم اين كار را بكند. يك نفر بيايد و بگويد من از او خواستم به نفع من حرفي بزند. نه شوراي نگهبان، يك نفر در كل كشور بيايد بگويد احمدي نژاد سال 84 يا 88 از من خواسته كه برايش تبليغ كن! اصلا وجود ندارد. من از هيچكس نخواستم.

تقاطع: اما به هر حال اين نگرش قابل تقديري است كه جنابعالي مي فرماييد درباره هر كسي اتفاق بيفتد اين خلاف است.

دكتر احمدي نژاد: احسنت. وقتي مي گوييم اين قانون است يعني براي همه است، فارغ از رنگ، نژاد، مذهب، طبقه، دين، اينكه كجا هستند يا در كدام جبهه هستند. ما در دولتمان يارانه داديم. آيا مردم را تفكيك كرديم؟ به همه از دم داديم. سهام عدالت داديم. اگر فرصت مي دادند، ما به همه مي داديم. داشتيم لايه لايه جلو مي رفتيم كه دولت ما تمام شد. كسي پيدا نمي شود كه بگويد احمدي نژاد در دولتش بين دو نفر تفاوت گذاشت. از دو جناح در دولت من بودند. يعني من موضوع جناحي را كنار گذاشتم و گفتم معيار، كار براي مردم است، يك ميثاق هم وسط گذاشتم، گفتم اگر مي توانيد بياييد امضاء كنيد. من روز گذشته يك جايي اعلام كردم كه من همان روز اول از دكتر عارف خواستم كه بماند. گفتم شما معاون اول بمانيد. ما دو همكار دانشگاهي هستيم، با هم كار مي كنيم. اصرار هم كردم ولي ايشان تمايلي نداشت. با اينكه ايشان در دولتي بود كه مخالف من بود. در دولتي بود كه وزير كشورش، كه مجري انتخابات بود، عليه من موضع گرفت. وزرايش رفتند در كل كشور به نفع آقاي هاشمي تبليغ كردند. با اين حال من از دكتر عارف خواهش كردم كه بماند. از بسياري از وزراي آنها خواستيم كه سفير شوند كه همتراز وزارت است ولي نپذيرفتند. در دولت من، مخالفين من هم بودند ولي به نظر من مي آمد كه انسان هاي توانمندي هستند. گفتم مخالفت سرجايش! چون من براي كشور يك برنامه اي داشتم، گفتم شما به درد اين قسمت مي خوريد، به درد دفاع راست مي خوريد، حاضريد اين نقش را ايفا كنيد؟ باهم بنويسيم و بسم الله، انجام بدهيم. و تا زماني كه روي آن اصول ماندند، در دولت بودند.

تقاطع: اخيرا صحبت هايي شده است، در واقع فعل و انفعالاتي اتفاق افتاده و اختلالاتي كه معمولا در تجمعات انتخاباتي مربوط به جنابعالي پيش مي آيد، هواپيما دچار مشكل مي شود، راه ها بسته مي شوند و … . فكر مي كنيد اين ها مي تواند مقدمه اي براي حصر باشد. امروز هم گفتند يك دوربين 360 درجه سركوچه شما نصب شده است.

دكتر احمدي نژاد: من اسم اين ها را بداخلاقي و تضييع حقوق ملت مي گذارم. چرا بايد يك استاندار، اداره كل اطلاعات يا يك نهاد امنيتي به خودش اجازه بدهد كه مانع فعاليت هاي مردم شود؟ اين از آن نكات اساسي است كه بايد در كل سيستم اصلاح شود. ببينيد، تفكر اصلا معكوس شده است. نهاد اطلاعاتي، 24 ساعته مراقب مردم است! اين غلط است. نهاد اطلاعاتي بايد مراقبت كند تا خطرات از مردم دور شود تا مردم آزادانه بتوانند فعاليت كنند، از حقوقشان استفاده كنند، اظهارنظر كنند، فعاليت اقتصادي، سياسي و اجتماعي كنند. نه اينكه آنها در كار و فعاليت اقتصادي، سياسي و اجتماعي مردم دخالت كنند، آن هم با قدرت اطلاعاتي! اين عين فساد است، ضد انقلاب و آرمان هاي انقلاب است. شما چكار داريد كه مردم دارند چكار مي كنند!؟ چكار داريد كه دين و مذهب و جناح مردم چيست!؟ به شما چه ربطي دارد!؟ شما بايد مراقب باشيد كه دشمن نيايد ناامني ايجاد كند تا مردم بتوانند آزادانه فعاليت كنند و از حقوقشان استفاده كنند. منتهي الان معكوس شده است. ديروز ما مي خواستيم به مهرگان قزوين برويم، بچه هاي ما ساعت يك به آنجا رسيدند. ما ساعت 5 رسيديم و ديديم تمام راه ها را دارند با لودر و بولدوزر خاكريز مي زنند! چه كسي گفته؟ آقاي استاندار گفته! چه كسي گفته؟ آقاي مدير كل اطلاعات گفته! غلط كرده گفته! هزار بار غلط كرده است! شما به چه حقي پول بيت المال را خرج مي كنيد براي جلوگيري از استقبال مردم از يك خادم خودشان!؟ مگر قرار است هر كس كه مي خواهد فعاليت سياسي كند، بايد برود از اداره اطلاعات يا نهاد امنيتي اجازه بگيرد؟ كجاي قانون اين را گفته است؟ اين غلط است. اين معكوس شدن مناسبات است و اين به ضرر كشور است. اين كارها فاصله مردم را زياد و نظام و كشور را تضعيف مي كند.

لینک کوتاه : https://bahargilan.ir/?p=1880

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : 0
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.